خبری از تو نشد


خبری از تو نشد

سوز سرما به سر آمد ، خبری از تو نشد سبزه و گل به در آمد ، خبری از تو نشد موسم کوچ کلاغان شده از آبادی بلبل خوش خبر آمد ، خبری از تو نشد شام تاریک دی و بهمن و اسفند گذشت ماه نو شد سحر آمد ، خبری از تو...

سوز سرما به سر آمد ، خبری از تو نشد
سبزه و گل به در آمد ، خبری از تو نشد

موسم کوچ کلاغان شده از آبادی
بلبل خوش خبر آمد ، خبری از تو نشد

شام تاریک دی و بهمن و اسفند گذشت
ماه نو شد سحر آمد ، خبری از تو نشد

چون به صحرا نظر انداختم از دیدارت
لاله ای در نظر آمد ، خبری از تو نشد

رخت نو کرده جهان بر تن هر شاخه خشک
سال نو از سفر آمد ، خبری از تو نشد

مصیب اسکندری

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ضرب المثل های ایرانی از نگاه هوش مصنوعی + عکس