بهار نزدیک است
بهار نزدیک است پیرزنی گفت بهار هم زیباست این سخن در زمان یخبندان بود در زمان کولاک شدید برف آن زمانی که مغز استخوان هم یخ میزند سوزش سرما بی داد میکرد او حدیث عشق را همراه داشت همنواز دل...
بهار نزدیک است
پیرزنی گفت
بهار هم زیباست
این سخن در زمان یخبندان بود
در زمان کولاک شدید برف
آن زمانی که مغز استخوان هم یخ میزند
سوزش سرما بی داد میکرد
او حدیث عشق را همراه داشت
همنواز دل او پرواز بود
هم صدایش نور میآمد
لیک آن روز در بهار می نالیده
از نفرت ین انسانها انسانها خاکی
و از بیدادشان
جان پیرزن خاکی بود
ولی اندرون سینهاش
یک دنیا صداقت موج میزد
لیک چشم خاکی همه
داد انسانی یش را
به بیداد سپرده بود
وقت خفتن نیست
ای مرد
دل به دریای حقیقت زن
زانوی همت بند
استخوان خویش برگیر
و
با یک تکبیر
بلند شو
بهار نزدیک است
سیاوش دریابار بیست هشت فروردین403
پیرزنی گفت
بهار هم زیباست
این سخن در زمان یخبندان بود
در زمان کولاک شدید برف
آن زمانی که مغز استخوان هم یخ میزند
سوزش سرما بی داد میکرد
او حدیث عشق را همراه داشت
همنواز دل او پرواز بود
هم صدایش نور میآمد
لیک آن روز در بهار می نالیده
از نفرت ین انسانها انسانها خاکی
و از بیدادشان
جان پیرزن خاکی بود
ولی اندرون سینهاش
یک دنیا صداقت موج میزد
لیک چشم خاکی همه
داد انسانی یش را
به بیداد سپرده بود
وقت خفتن نیست
ای مرد
دل به دریای حقیقت زن
زانوی همت بند
استخوان خویش برگیر
و
با یک تکبیر
بلند شو
بهار نزدیک است
سیاوش دریابار بیست هشت فروردین403