من مات من العشق
بگذار نسیمی وَزَد از طره ات ای یار تا دل به تو بندیم اُویسِ قَرَنی وار ما را که خود از عشق به توحید کشاندی هم لیلی و مجنونی و هم مخزن الاسرار رخسار تو ام حک شده بر دانه تسبیح ای نام خداییِ تو...
بگذار نسیمی وَزَد از طره ات ای یار
تا دل به تو بندیم اُویسِ قَرَنی وار
ما را که خود از عشق به توحید کشاندی
هم لیلی و مجنونی و هم مخزن الاسرار
رخسار تو ام حک شده بر دانه تسبیح
ای نام خداییِ تو شایسته تکرار
فیروزه و یاقوت و عقیق و حجرالبرق
در سوزن حکاکی و در تیشه حجار
من مات من العشق فقد مات شهیدا
من کشته عشق تو ام و زنده ام انگار
تا دل به تو بندیم اُویسِ قَرَنی وار
ما را که خود از عشق به توحید کشاندی
هم لیلی و مجنونی و هم مخزن الاسرار
رخسار تو ام حک شده بر دانه تسبیح
ای نام خداییِ تو شایسته تکرار
فیروزه و یاقوت و عقیق و حجرالبرق
در سوزن حکاکی و در تیشه حجار
من مات من العشق فقد مات شهیدا
من کشته عشق تو ام و زنده ام انگار