نجنگیده شکست خوردم


نجنگیده شکست خوردم

تو با ایمان خود کفر خدا را هم در آوردی که بر هر مسلکی غیر از نگاهم باور آوردی چنان معصوم بودی در قبال اشتباهم که، دمار از روزگارِ پیر و پیغمبر در آوردی بیا تا گل بر افشانیم را در گوش من خواندی برای...

تو با ایمان خود کفر خدا را هم در آوردی
که بر هر مسلکی غیر از نگاهم باور آوردی

چنان معصوم بودی در قبال اشتباهم که،
دمار از روزگارِ پیر و پیغمبر در آوردی

بیا تا گل بر افشانیم را در گوش من خواندی
برای دیگران آغوش بودی ساغر آوردی

تویی که سال ها باران به اشعارم بدهکاری
نمی دانم کجا رفتی که شعری بهتر آوردی

نجنگیده شکستم را پذیرفتم در این بازی
که از تیم رقیبانم برایم لشگر آوردی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تحریک همسر به روش خیلی سریع و راحت