سیاه


سیاه

توی دردی عمیقم که فقط یک مرگ تسکینه تو این قلبم بجای خون پر از زخمای چرکینه شدم بی طاقت و آسی میخوام زودتر بشه فردا ولی فردای بی فردا یه قولنامه که بی امضا واس روحی که بی حسه کارای ساده...

توی دردی عمیقم که
فقط یک مرگ تسکینه
تو این قلبم بجای خون
پر از زخمای چرکینه

شدم بی طاقت و آسی
میخوام زودتر بشه فردا
ولی فردای بی فردا
یه قولنامه که بی امضا

واس روحی که بی حسه
کارای ساده دشواره
تو این وضع زندگی حتی
پر از احساس اجباره

نه پول و عشق و آرامش
نه شأن و شوکت و لذت
نداره هیچ چیز معنا
در استعمار این رخوت

پر از لاشه ست تو این دل
پر از اجساد من در من
یه قبرستونی ام تنها
چقد مُردم تو این مُردن

عجب ظلمی عجب کینی
عجب دنیای سردی بود
فلک هرجا که من بودم
به رنگ لاجوردی بود

ندیدم هیچ پیروزی
نه کامی، طعم شیرینی
از این عمری که واهی بود
عجب دنیای غمگینی

فقط پارو زدم یک بس
با امیدی که پوکیده
با این قایق که سوراخه
تو این دریای خشکیده

سرم سنگین دلم رنگین
زبونم خشک و چشمم خیس
تو صحرایی که من هستم
پر از قدیسه ای ابلیس

که می بینن که تو زجرم
فقط سرکوفت و هی طعنه
بجز اون لحظه های درد
هنرپیشن تو هر صحنه

همش بد بین و مایوسم
از این دنیای آدم ها
تو این مرداب نامردا
یه لبخندی نبود حتی

تو این بیهودگی شاید
کشید این ماشه رو باید
کشید این ماشه رو باید
تو این بیهودگی شاید

هنوز امیدوارم من
به اون روزی که شاید شاد
چقد باید تحمل کرد
چقد بی پا باید وایساد

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


متن تبریک روز معلم مبارک به برادرم 1401 + عکس نوشته تبریک روز معلم به برادر