نمانده ای


نمانده ای

حاکمیت تو.این سکوت سرد واین خانه ای وحشت را برایم ارزانی داشت من این نبودم ونگاه شوم توتاریکم کرد ای ظلمت وتاریکی برچین سایه ات را درزیر چترتو توان نفس کشیدن نیست. وهوای بهاری هم بو ی خون آب...

حاکمیت تو.این سکوت سرد
واین خانه ای وحشت را برایم
ارزانی داشت
من این نبودم
ونگاه شوم توتاریکم کرد
ای ظلمت وتاریکی
برچین سایه ات را
درزیر چترتو
توان نفس کشیدن نیست.
وهوای بهاری هم بو ی خون آب میدهد
من نمیخاهمت
برای کی بگویم.
کی راه شفیع سازم
برچین سایه ات را
درزیر چتر تو توان نفس کشیدن نیست
سهراب وحدت

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


متن برای فارغ التحصیلی پیش دبستانی