شیعه انگلیسی

شیعه بودنهای ما یک ادعای خام بود
دفتر مشق و کلاس ِدرس ما یک دام بود
هر چه گفتند ما به تعبیری دگر پرداختیم
هرچه ما کردیم یک کردار ِبی فرجام بود
ما به تقدیس علی پرداختیم نی با عمل
کار شیعه دیگر اندیشی گذشت از نام بود
هرچه کردیم کندن گلزارها و وسعت شنزارها
راه او در روز و شب بذل و تلاش و کار بود
شامگاهان که علی قوت خودش را هدیه داد
روزی ِ یک اُمتی در شهر ما انبار بود
با لباس ساده ای بر مسند حق می نشست
مهتر ما با برند خارجی در پشت میز کار بود
با کمی نان و نمک دائم به کار و بیشه بود
اندرون ما تلمباری ز بیت المال بود
او برای ناتوان نان پخت و صورت بر تنور
ما بخوردیم نان ایتام روی او سرخاب بود
ما چگونه ادعای شیعه بودن می کنیم
این منشها در نظرگاه علی بیمار بود