مادح قرآن


مادح قرآن

تو کیستی ؟ مسحور خدا و خدا نمایانی ؟ تو کیستی ؟ خیر الورائی ، عالِم فرزانی ؟ تو کیستی ؟ خُلد آشیانی ، جان جانانی ؟ تو کیستی ؟ هل اتٰی ای ، روضهٔ رضوانی ؟ عالم و آدم را ، یارو و یار و سازمانی تو...

تو کیستی ؟ مسحور خدا و خدا نمایانی ؟
تو کیستی ؟ خیر الورائی ، عالِم فرزانی ؟
تو کیستی ؟ خُلد آشیانی ، جان جانانی ؟
تو کیستی ؟ هل اتٰی ای ، روضهٔ رضوانی ؟

عالم و آدم را ، یارو و یار و سازمانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی



تو کیستی ؟ روشنی بخش زمان و زَمَنی ؟
تو کیستی ؟ شهید درد و رنج و مُحَنی ؟
تو کیستی ؟ اقتدار عرش و امام مُمتحَنی ؟
تو کیستی ؟ کوکب هفت آسمان و یاسمنی ؟

تو امیری و تو وزیری ، سرور مردانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی


تو کیستی ؟ مظهر جود و سخا ، کان وفائی
تو کیستی ؟ بحر دریای شرف ، بحر عطائی
تو کیستی ؟ معنی جود و مُروَت ،عندلیب ثنائی
تو کیستی ؟ تکمیل کمال و جان ختم انبیائی

تو دل آرای اشرف سمات و هم زمانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی



تو کیستی ؟ من شاهد خلق زمین و سپید گاهم
تو کیستی ؟ من قلب عرض و سما را قرارگاهم
تو کیستی ؟ من سرو و روان و سّـر شام گاهم
تو کیستی ؟ من برای همسر خود ، تـکیه گاهم

تو کیستی ؟ تو شمع محفل عاشقانی
تو تمام روح اجزای خداوند. جهانی



تو کیستی ؟ من مَخزن اسرار خدای ذولجالم
تو کیستی ؟ من صفحه عصمت ، مرکز جمالم
تو کیستی ؟ من ماه تابان و تفضیل معالم
تو کیستی ؟ من مَهین طلعت و زَرین نهالم

تو کیستی ؟ محبوب دل پـیغمبـرانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی


مظهر العجاب و شاه هدا کیست ؟ منم
فصیح و بلیغ و شه مهر و وفاکیست ؟ منم
محور عرش، در کل سما کیست ؟ منم
ارغون و صاحب بدرلدوجیٰ کیست ؟ منم


قدرت الله و پروانهٔ عشق حق را ،عیانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی


دشمن شکار ،در بین معرکه ها کیست ؟ منم
مِهر جهان ،صفدر میدان غزا کیست ؟ منم
یل زمان ،در کل این دار فنا کیست ؟ منم
شهسوار لافتیٰ، رکن الهدٰی کیست ؟ منم


حیـدر کراری ،صف شـکن اهریمنانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی


شافع یوم نشور و فرمانده و فرمانوری
توئی در کعبهٔ عشق ، عشقها می پروری
تو شمیز و شمیم خدائی و انسان انوری
ما کجا و این همه لطف تو ،که زره پروری


نقطه باب بسم الله و باعث کون و مکانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی


منم آنکه افلاک چرخد به نخ تار عبایم
باعث ایجاد اسلام و مظهر نور فنایم
فاتح خیبر و بدر ، کشتی هداییم
قدسیان گشتند فدای خاک پایم


ای که تو فلک و ملک و ادارک را سامانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی


من کی ام ؟ من پادشه روز جزایم
من کی ام ؟ آسمان و زمین را نوایم
من کی ام ؟ صاحب شمشیر لوایم
من کی ام ؟ هدایت بر کل اولیایم

ای که خود مادح قرآن و نور یزدانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی


عزم تو کینه ای خصم را وا کرد
فضل تو عقل را خیره و بوریا کرد
جوانهٔ عشق را سدرة المنتهٰی کرد
فیض تو شوری در عالم بر پا کرد


قیام قلوب و زین روح و کوی آشیانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی


خوش آن دلی که شود پر ز والای تو
خوش آن جانی که شود فدای تو
خوش آن چاه ای که شنید صدای تو
خوش آن سر ی که دارد هوای تو


باشی دوای هر دل بیمار و پریشانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی



منم آنکه نماز عشق به من دوخته است
فلک از مظلومیت من ، سوخته است
خدا هرچه حُسن است، در من ریخته است
از جفای اعدا چه کسی چو من ساخته است

دستت بسته بود و دیدی دَر سوزانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی


تا که شمشیر به فرقت بخورد،جدا شد
تازه کوفیان فهمیدن. که علی پیدا شد
بر قلب شیعیان چو تیر زهر آلود، جا شد
کار شیعـه گریـه از صبح و مسـا ٔ شد


روز سپید گشته زداغت شام ظلمانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی



ای امید نا امیدان ، ای پناه بی پناهان یا علی
تفسیر قرآن ، معنی برهان ، ملک ایمان یا علی
خدیو رحمان ، خسرو خوبان ،مُلک سلیمان یا علی
چشم دار جهان ، این عصر و زمان ،برتو گریان یا علی


گشته ز غمت چشمان یتیمان بارانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی



تا که فرق خونین پدر دید زینب
جامهٔ صبر و شکیبایی درید زینب
رفت از کف بردباری و امید زینب
رنگ از رخسار ماهش پرید زینب


حسنین و زینبین چو ابر بهارانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی



تا چشم گشود تمام فکرش یتیمان بود
موجب آسایش جان و دل اسیران بود
آنکه چشم جهان ز غمش دیدن گریان بود
به فکر زینب و اسیری و طفلان بود


گوید به عباس که سپه دار و مه درخشانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی



داده جبرئیل به زهرا نوید
مهمان آید به صد شور و امید
داغ پنج تن آل را زینب خرید
به وقت طشت خون و طلا رسید


گهی جگر بیند و گهی سر های نورانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی



ای زینت عرش کبریا یا علی
دل داده در راه خدا یا علی
بنما نظر بر سوی ما یا علی
باشیم ز راهت رهروا یا علی


بس کن تو سرباز تو که از داغ غمش نالانی
تو تمام روح و اجزای خداوند جهانی


شاعر و ناظم : عبد آستان امیر المومنین ع
علیرضا چریکی متخلص سرباز
1402٫8٫18


نکته این شعر را میشود قسمتی را در شهادت آقا و قسمتی را در ولادت و هم قسمتی را در روز غدیر خوانده شود

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


معما / زیر 10 ثانیه نسبت فامیلی ما رو حدس بزنید !!