ویلا ساعتی
صیغه ات کردم و بعد تو بمن خندیدی که چرا زود ترا بوسیدم گذر ثانیه ها را به تو دادم نشان که چقدر زود تمام میشود این وقت روان هوس آیم می دید رد اندیشه ی تلخی تو نگاهت پیچید خند هایت...
صیغه ات کردم و بعد
تو بمن خندیدی
که چرا زود ترا بوسیدم
گذر ثانیه ها را
به تو دادم نشان
که چقدر زود تمام میشود این
وقت روان
هوس آیم می دید
رد اندیشه ی تلخی
تو نگاهت پیچید
خند هایت خشکید
دست هایت لرزید
هوس از چشم من افتاد به خاک
و
رفتی و هنوز
غرق این پندرام
کاش از ریشه ی ما
رویش این سیب نبود
تو بمن خندیدی
که چرا زود ترا بوسیدم
گذر ثانیه ها را
به تو دادم نشان
که چقدر زود تمام میشود این
وقت روان
هوس آیم می دید
رد اندیشه ی تلخی
تو نگاهت پیچید
خند هایت خشکید
دست هایت لرزید
هوس از چشم من افتاد به خاک
و
رفتی و هنوز
غرق این پندرام
کاش از ریشه ی ما
رویش این سیب نبود