دوبیتی
خانه ات آباد ، نخواستم خانه آباد کردنت میکشی آخر مرا ، خونم میفتد گردنت هر چه غم بود توی دنیا ریختی دامان من آه من روزی چنان آتش ، بگیرد دامنت
خانه ات آباد ، نخواستم خانه آباد کردنت
میکشی آخر مرا ، خونم میفتد گردنت
هر چه غم بود توی دنیا ریختی دامان من
آه من روزی چنان آتش ، بگیرد دامنت
میکشی آخر مرا ، خونم میفتد گردنت
هر چه غم بود توی دنیا ریختی دامان من
آه من روزی چنان آتش ، بگیرد دامنت