شعر درباره نو با متن های زیبا و مضامین مفهومی


با نزدیک شدن به ماه محرم اکثر افراد تمایل به مطالعه متن و اشعار ناب در مورد ماه محرم دارند که شاعران اشعار نابی در مورد ماه محرم سروده اند به همین خاطر، در ادامه مطلب مجموعه ای از شعر نو محرم را در اختیارتان خواهیم گذاشت.

امروزه استفاده از شبکه های اجتماعی در بین اکثر افراد طرفداران زیادی را به خود جذب کرده است و با فرا رسیدن ماه محرم برخی از افراد تمایل به استفاده از متن و اشعار ناب در مورد محرم در شبکه های اجتماعی دارند بنابراین، اگر شما نیز به دنبال شعر نو محرم هستید به شما دوستان عزیز پیشنهاد می کنیم تا پایان مطلب همراه ما باشید.

شعر درباره نو با متن های زیبا و مضامین مفهومی

مجموعه ای از شعر نو محرم

در مورد محرم شاعران اشعار زیبا با مفاهیم نابی سروده اند که می توانید در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده کنید به همین خاطر، در ادامه مطلب مجموعه ای از شعر نو محرم را گردآوری کرده ایم و در اختیار شما دوستان عزیز قرار داده ایم تا بتوانید از بین آن ها اشعار نابی را انتخاب کنید و در صورت تمایل در شبکه های اجتماعی نیز از آن استفاده نمایید.

شعر درباره نو با متن های زیبا و مضامین مفهومی

اشعار محرم با مفاهیم ناب

محرم بهترین ماه
از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟

بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟

اشهد ان لا…شهادت اشهد ان لا …شهید
محشر الله الله است می دانی چرا؟

یک بغل باران الله الصمد آورده ام
نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟

راه عقل ازآن طرف راه جنون از این طرف
راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟

از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست
فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟

از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید
انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟

از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد
باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟

*******

دارد می آید محرم
یک کاروان دل به سویت
تو رهروی سوی فردا
دارد می آید محرم
ماه پر از یاد مولا

دارد می آید محرم
ماه مساجد، تکایا
ماه غم و اشک و ماتم
بر غربت ابن زهرا

دارد می آید محرم
ماه همیشه سیه پوش
ماهی که هر انقلابی
از یاد آن گشته پرجوش

دارد می آید محرم
ماه حسین و علمدار
هیهات از هرچه ذلت
از زندگانی چو مردار

هیهات از هرچه بیعت
با هر یزید زمانه
از مسلک اهل کوفه
از اشک بی پشتوانه

دارد می آید محرم
و کربلا کل دنیاست
شمر و اباالفضل و هانی
نقش من و تو همین هاست

باید که خود را بیابیم
ما در کدامین سپاهیم؟
یا در عمل اهل حقیم
یا آنکه اهل تباهیم

******

آن نخل به خون طپیده را، می بوسید

آن مشک ز هم دریده را می بوسید

خورشید،کنار علقمه خم شده بود

دستان ز تن بریده را می بوسید !

*******

عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز / نهضتت مایه الهام جهان است هنوز

بهر ویرانی و نابودی بنیان ستم / خون جوشان تو چون سیل ، دمان است هنوز

در فداکاری مردانه ات ای رهبر عشق / چشم ایام به حیرت ، نگران است هنوز

کربلای تو پیام آور خون است و خروش / مکتبت راهنمای همگان است هنوز

تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست / از قیام تو پیام تو عیان است هنوز

همه ماه محرم ، همه جا کرب و بلاست / در جهان موج جهاد تو روان است هنوز

جاودان بینمت اِستاده به پیکار ، دلیر / لا “اری الموت” تو را ورد زبان است هنوز

باغ خشکیده ی دین را تو ز خون دادی آب / نه عجب گر که شکوفا و جوان است هنوز

تربت پاک تو ای اسوه آزادی و عشق / سرمه دیده صاحب نظران است هنوز

خون گرمت زند آتش به سیه خرمن ظلم / که به خون تو دو صد شعله نهان است هنوز

انقلاب تو به ما درس فضیلت آموخت / نقش اخلاص تو سرمشق جهان است هنوز

بر جبین «شفق» این لوحه گلرنگ غروب / هر شب از خون تو صد گونه نشان است هنوز

محمد حسین بهجتی ( شفق )

*******

شعر درباره نو با متن های زیبا و مضامین مفهومی

شعر درباره محرم با مفاهیم زیبا

گل خوش رنگ و بوی من حسین است

بهشت آرزوی من حسین است

مزن دم پیش من از لاله رویان

که یار لاله روی من حسین است

من آن مداح مست سینه چاکم

که ممدوح نکوی من حسین است

همه در گفتگوی این و آنند

ولیکن گفتگوی من حسین است

سخن بی پرده می گویم زمستی

می و جام و سبوی من حسین است

چو مرغ حق که از حق میزند دم

طنین های و هوی من حسین است

از آن بر تربتش سایم جبین را

که عز و آبروی من حسین است

احد گوئی از آن باشد شعارم

که پیر و نکته گوی من حسین است

*******

بخولی بگفت آن زن پارسا

که را باز از پا درآورده ای

که در ایندل شب چو غارتگران

برایم زر و زیور آورده­ای

بهمراهت امشب چه بوی خوش است

مگر باز مشگ تر آورده­ای

چنان کوفتی در که پنداشتم

ز میدان جنگی سر آورده­ای

چو دانست آورده سر گفت آه

که مهمان بی پیکر آورده­ای

چو بشناخت سر را بگفت ای عجب

سر با شکوه و فر آورده­ای

بمرم در این نیمه شب از کجا

سر سبط پیغمبر آورده­ای

چه حقّی شده در میان پایمال

که تو رفته­ای داور آورده­ای

گل آتش است این که از کوه طور

تو با خاک و خاکستر آورده­ای

نگارنده با گفتن این رثا

خروش از ملایک درآورده­ای

شاعر: مرحوم نگارنده

*******

شعر درباره نو با متن های زیبا و مضامین مفهومی

شعر ناب در مورد ماه محرم

اگر چه مثل محّرم نمی‌شوم هرگز
جدا ز. روضه و ماتم نمی‌شوم هرگز

مرا ببخش مرا، چون که خوب می‌دانم
که توبه کردم و آدم نمی‌شوم هرگز

اسیر جاذبۀ حُسن یوسف یاسم
که محو در گل مریم نمی‌شوم هرگز

گناه کارم و حتی بدون اذن شما
بدان نصیب جهنم نمی‌شوم هرگز

به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم (ع)
به پای هیچ کسی خم نمی‌شوم هرگز

قسم به قلب سپیدت سیاهپوش کسی
بجز شهید محّرم نمی‌شوم هرگز

نَمی فُرات بیاور چرا که من قانع
به سلسبیل و به زمزم نمی‌شوم هرگز

در انتهای غزل من دوباره می‌خواهم
فقط برای تو باشم نمی‌شوم هرگز

******

محرّم آمده از شهر غم، عَلَم در دست
برای سینه زدن، تکیه شد سراسر دست

محرّم آمد و خم­خانه‌ی ازل وا شد
وضو ز. باده گرفتم، زدم به ساغر دست

حسین آمده با ذوالفقار گریانش
که: هان حسینم و تنهاترین علم بر دست

حسین آمده تا شرح شقشقیّه کند
حسین آمده با خطبه‌ی پدر در دست

(چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:
به ذوالفقار مگر برده است حیدر، دست؟)

چو ذوالفقار علی چرخ می‌زند، بی تاب
چه حال داده خدایا مگر به اکبر دست؟

ز. خیمه گاه می‌آید چو گرد باد عطش
حسین را بنگر پاره‌ی جگر در دست!

چه روز بود که دیدیم ما به کرب و بلا!
چه حال بود به ما داد روز محشر دست!

بدو شکایت اهل مدینه خواهم برد
به خواب گر دهدم دیدن پیمبر، دست

نشسته ام به تماشای زیر و رو شدنم
به لحظه‌ای که برد شمر، سوی خنجر، دست

به خویش می‌نگرم با دو چشم خون آلود
نگاه کردم و در نهر شد شناور، دست

به رود علقمه بنگر که می‌زند بر سر
به دستگیریِمان موج شد سراسر دست!

نمی‌توانم بر روی عشق، بندم چشم‌
نمی‌توانم بردارم از برادر، دست

تو هر دو چشم من! از هر دو چشم، چشم بپوش
ز. هر دو دست، برادر! بشوی دیگر، دست

به پای دست تو سر می‌دهند، سرداران
به احترام تو با چشم شد برابر، دست!

به یاد دست تو‌ای روشنای چشم حسین!
چقدر شام غریبان زدیم بر سر، دست

تو را فروتنی از اسب بر زمین انداخت‌
نمی‌رسید وگرنه به آن صنوبر، دست

قنوت، پر زدن دست­‌های مشتاق است
به احترام ابوالفضل می‌کشد، پر، دست!

مگر تو دست بگیری که دست­گیر تویی
به آستان شفاعت نمی‌رسد هر دست!

اگر چه پیش قدت شد قصیده ام کوتاه
به اشتیاق تو شد، سطر سطر دفتر، دست

حدیث دست تو را هیچ کس نخواهد گفت:

مگر به روز قیامت رود به منبر، دست

*******

شعر درباره نو با متن های زیبا و مضامین مفهومی

شما دوستان عزیز در صورت تمایل با کلیک بر روی کپشن ماه محرم و متن تسلیت محرم می توانید جملات نابی را مطالعه کنید و در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفده کنید.

منبع : آرگا

برچسب :

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه سرگرمی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دختر نیکی کریمی که شبیه مادرش است را دیده اید؟