به رسم طواف
هر روز به انتظار چیزی میگذرد گاهی به انتظار دیروز گاهی به انتظار فردا . . . [روزهایی که نیستند] و من بر دیوار این نبودنها خشت میگذارم هرروز خشتی تازه تا شاید یک روز کسی از سفینهی...
هر روز
به انتظار چیزی میگذرد
گاهی
به انتظار دیروز
گاهی
به انتظار فردا
.
.
.
[روزهایی که نیستند]
و
من
بر دیوار این نبودنها
خشت میگذارم
هرروز
خشتی تازه
تا شاید
یک روز
کسی
از سفینهی ابراهیم
پیاده شود
روزها را قربانی کند
دیوار را بشکند
و به رسم طواف
لحظه
به
لحظه
مرا از نو بیافریند
به انتظار چیزی میگذرد
گاهی
به انتظار دیروز
گاهی
به انتظار فردا
.
.
.
[روزهایی که نیستند]
و
من
بر دیوار این نبودنها
خشت میگذارم
هرروز
خشتی تازه
تا شاید
یک روز
کسی
از سفینهی ابراهیم
پیاده شود
روزها را قربانی کند
دیوار را بشکند
و به رسم طواف
لحظه
به
لحظه
مرا از نو بیافریند