بی نام


بی نام

نامی برای شعرم ندارم امروز از آنرو که نام ها در ذهن بسیارند خواستم بگویم نامش مرگ پیروز است عقل گفتا آخر این چه کار است حال که بسیار حساس شده اند ریه های فرزندت به هوای مدرسه مگر رنج فرزند خاطرت...

نامی برای شعرم ندارم امروز
از آنرو که نام ها در ذهن بسیارند
خواستم بگویم نامش مرگ پیروز است
عقل گفتا آخر این چه کار است
حال که بسیار حساس شده اند
ریه های فرزندت به هوای مدرسه
مگر رنج فرزند خاطرت نیازرده؟!
این قصه هم که برای دیروز است
اصلا شعرم امروز نام نمی خواهد
شعرم با من سر سنگینی دارد و بس
این عتابش نیز عبرت آموز است



گوایِ ستاره ها