فائزه بختیار، کارگردان این نمایش با توضیح اینکه شخصیتهای این نمایشنامه فروشنده (که میتواند همان راهب بزرگ باشد)، خریداران (که شاید خادمان و کاهنان معبد هستند)، دختر رقصنده یا بازیگر که نام او کیوکو (きよく) به معنی «خاطره» و یک نوازنده خیابانی هستند، قصه این نمایش را اینطور روایت میکند: در این نمایشنامه همچنین از زنی اشرافزاده به نام ساکورایاما (さくらやま) به معنی «کوه شکوفههای گیلاس» و معشوق او که پسر جوانی به نام یاسوشی (やすし) به معنای (با وفا) نام برده میشود. در واقع ما در نمایش حراج برای کار بدون مرز تمامی اسامی را از کارکترها حذف کردیم تا کار جهان شمول باشد.
بختیار با توضیح اینکه به زعم او پیام اصلی این نمایش با دگرگونی کارکتر رقصنده یا بازیگر شکل میگیرد، ادامه میدهد: او چون با شر درون خود مواجه میشود، با رنجهای خود کنار میآید (همان تبدیل شدن به اژدها از خشم در داستان کهن) و به زندگی ادامه میدهد. او میخواهد خودش را از ریخت بیاندازد ولی در انعکاس آیینهها، تصویر آن چهره از ریخت افتاده خودش را میبیند و پشیمان میشود. این همان روبه رو شدن با شر درون است. یین و یانگ؛ برای تعادل باید تضادها را دریافت، همانطور که در مفهوم کلی عقیده میشیما این است که سنت و آداب و رسوم در کنار مدرنیسم تعریف و معنی مییابد.
کارگردان حراج درباره عوامل و نقشآفرینان این نمایش به گروهی اشاره میکند که یا بازیگری نمیدانستند یا به غلط آموزش دیده بودند، اما او این دسته از بازیگران را آگاهانه برای این کار انتخاب کرده است، چنانکه میگوید: اگر میخواستم با افرادی که تجربههای اجرا داشتند یا به اصطلاح حرفهای بودند کار کنم با چند مشکل مواجه میشدم؛ ابتدا منیت بالا که باعث میشد نتوانند با چیزی جدید روبه رو شوند. دوم، زمان کمی که حرفهایها داشتند و نمیتوانستند ساعات زیادی را با ما تمرین کنند و در نهایت اینها باعث میشد این اجرا، این نشود. از این رو من بدون هیچ هزینهای برای این بچهها، زمان گذاشتم تا بیاموزند و با تمرین زیاد، جهان ناشناختهها را کشف کنند.
فائزه بختیار معتقد است که آدمی همیشه از روی عادت به چیزی پناه میبرد که نسبت به آن شناخت دارد؛ اما برای خلق باید از این مرز رد و با ناشناختهها روبرو شود. وی ادامه میدهد: تمرینات این نمایش از دیماه ۱۳۹۹ آغاز شد و به اجرای پایان سال ۱۴۰۰ رسید. پس از یک سال و سه ماه تمرین، تجربه و رسیدن به سه شکل اجرا، اکنون این ارائه به چشم و گوش مخاطبان رسید؛ البته که اگر ادامه میدادیم باز هم چیزهای جدیدی برای کشف و خلق بود و خلق هرگز چیزی جز تمرین و تمرین نبود. در این مدت تمامی تلاشم این بود یک گروه شویم، محیط پیرامون را مشاهده کنیم و این مشاهدات را با اتودهای مختلف بروز دهیم. به سادهترین اسباب روزمره توجه کنیم و با بازی به کارکردهای مختلف آنها برسیم؛ مثل یک کودک. در این روند با روان تک تک اعضای گروه همراه بودم تا با مطالعه روانشناختی، بیدرنگ نویسی، بدنآگاهی، مراقبه، آشپزی، سفر به طبیعت و ... با درون خود بیشتر مواجه شوند و به شفای بچه درون بپردازند و سپس با تکنیکهایی آموزشی به سوی اجرا روند. گاهی این راه بسیار دشوار مینمود، اما برای ساختن، باید اول از پایه ویران کرد. این گروه در تمام مراحل ساخت و پرداخت با پژوهش ادوار مختلف و تلاش شبانهروزی همراه و همدل شدند تا همه چیز بدین گونه به اجرا برسد.
او همچنین درباره فرایند ارائه و اجرای این اثر به تجربهای که بر پایه دانش قبلی و کشف یافتههای جدید بدست آمده اشاره دارد و میگوید: در این مدت چندین شیوه اجرایی با سبکهای مختلف را امتحان و آزمون و خطا کردهایم تا خلق شکل گرفت. از روز اول صدای این کار به شدت برایم مهم بود. طی جلسات و همفکری که با طراح صدا، مهدی بهبودی، داشتیم، صداهای نمایش گاهی به موسیقی تبدیل میشد و دکور نمایش پس از ساخت چند مدل دکور، تغییر کرد و رفته رفته تبدیل به یک ساز شگفتانگیز شد. در این یک سال و نیم با تلاش شبانهروزی این نمایش را لحظه به لحظه با تمرین از ریزترین تا درشتترین جزئیاتش ساختیم و در تمامی مراحل ساخت دکور ساخت لباس و گریم و ... همگی گروهی مشارکت کردیم تا این اثر با معنای واقعی کلمه، گروهی ساخته شد.
سرپرست گروه تیاتر اسباببازی درباره مهمترین راهکاری که میشود برای بهبود تئاتر اصفهان در شرایط فعلی داشت، خاطرنشان میکند: در راستای همان حرفی که هنگام گرفتن جایزه نقش اول زن برای نمایش بانو ائویی در جشنواره استان گفتم، میگویم که واقعاً مهم نیست از کجا آمدهایم، این سوال که تو از کدام شهر یا کشور آمدهای باید حذف شود، چراکه هنر مرز نمیشناسد. کما اینکه در این نمایش افراد از سرتاسر ایران دور هم جمع شدهاند. من فکر میکنم هنرمندان نمایشی اصفهان باید روی این قضیه کار کنند که تنها به کار درون شهری معطوف نباشند تا اصفهان به زودی مانند قدیم به قطب مهم تئاتر در ایران تبدیل شود و همگی به جای رفتن به پایتخت، در همین شهر از همه جا در کنار هم کار کنند. اگر به این جمله دقت کنیم که همگی یکی هستیم دیگر هیچ کس فکر نمیکند جایش را دیگری گرفته است که با زیرآبزنی و دورویی زیر پایش را خالی کند. در نهایت امید دارم به جهان پر از عشق و برای دیگری عشق را خواستن، و این فقط با تمرین شکل میگیرد که آگاهانه کنار هم کار کنیم و گروههای دیگر را نیز حمایت کنیم تا بیاموزیم و خلق کنیم؛ درست مثل بازی در صحنههای کودکانه.
گفتنی است نمایش حراج از ۱۳ تا ۲۸ اسفند ساعت ۱۸:۳۰ در سالن نقش جهان تالار هنر اصفهان به نشانی میدان لاله، پارک لاله میزبان مخاطبان است.
انتهای پیام