کولی...!


کولی...!

کولی! دل دیوانه  را، سرمست جامش کن، برقص! هر چیز غیر از باده را،امشب حرامش کن، برقص! کولی!!   منه  افتاده  از   پا  هم،،   #039;بهاری #039;  داشتم زخمی که از لطف خزان شد، التیامش کن، برقص حرمت شاعر:علی سلطانی نژاد

کولی! دل دیوانه را، سرمست جامش کن، برقص!
هر چیز غیر از باده را،امشب حرامش کن، برقص!

کولی!! منه افتاده از پا هم،، 'بهاری' داشتم
زخمی که از لطف خزان شد، التیامش کن، برقص

حرمت شکستند از دلِ، این عاشق بی هم‌زبان
امشب،تو دیگر مهربان شو،احترامش کن، برقص

حتی نمی خواهم که تار مویی از او کم شود
کولی ! دل ما را معاف از انتقامش کن، برقص

با یاد چشمان خدایش، جام بر جامم بکوب
امشب سلامت را، فقط کولی بنامش گن، برقص

گویی نمی خواهد دگر _ کولی_ قرار قلب من
ماندن ندارد بعد از او دنیا، تمامش کن، برقص

لب بر لب یاری نزد این لب، به غیر از یار خود
امشب ولی،از هرکسی،جامی به‌کامش کن برقص

✍️ علی سلطان

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


HPV در دوران بارداری: چه کاری می توان انجام داد؟