یک جهان درخت


یک جهان درخت

1 یکی بود یک نبود درختی غمزده کنج غمکده اش حکایت ز زخم های بسیار داشت حکایت ز تبر ز نامرادی که به دست گردون بود 2 درختی که تبر گشت ز ما جدا نبود همنشین ما که بی صدا دشمن جان ما بود ندانم که ز جانشاعر:آرشام شیخ الاسلامی

1
یکی بود یک نبود
درختی غمزده کنج غمکده اش حکایت ز زخم های بسیار داشت
حکایت ز تبر ز نامرادی که به دست گردون بود
2
درختی که تبر گشت ز ما جدا نبود
همنشین ما که بی صدا دشمن جان ما بود
ندانم که ز جان ما ورا چه سود بود
3
آه که این درخت دوست ز عدو نمی داند
با دو چشم هر چه دیده ره به جان داده
آه بسند زین جانداران ساده

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


داروخانه‌ها برای خرید شیرخشک پول ندارند/ 26 همت بدهی بیمه‌ها