دشمن


دشمن

از دشمن مکاره چه بپرسی ؟ زبون است هرچیز که سرمیزندش مکر درون است گرگیست که پوشیده دمی رخت شبان را حتم است نکند رحم که او تشنه خون است غافل تو مشو هرگز از این گرگ طمعکار خونخوارگیش را که تا بهشاعر:محمد ابوالفضلی قمصری(افشان)

از دشمن مکاره چه بپرسی ؟ زبون است
هرچیز که سرمیزندش مکر درون است
گرگیست که پوشیده دمی رخت شبان را
حتم است نکند رحم که او تشنه خون است
غافل تو مشو هرگز از این گرگ طمعکار
خونخوارگیش را که تا به سرحد جنون است
او را نشود سیر, ز خونریزی همنوع
غافل مشو از حیلت او حقه فزون است
بردشمن مکاره , روا نیست ترحم
ادراک خطر از مرحله عقل برون است
باید بکشی ور نکشی می کشدت زار
این تجربه کسب درهمه دور قرون است
یک دم اگرت رحم نمایی بشوی سیر
کژدم صفتان راتو مپرس حال به چون است


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


40 گیف متحرک با طرح قلب برای واتساپ و تلگرام