روزهای رفته

روزهای رفته......
آن روزهای دور هم بودن کجا رفت
آن روزگاران یکی بودن کجا رفت
آن کوچه های تنگ، بوی خوب کاگل
آن مردم یکرنک بی پیرایه یکدل
شبهای مهمانی و دور کرسی داغ
آن میوه های رنگ رنگ تازه در باغ
آن سفره های پر زمهمان وصمیمی
آن لقمه های شور و شیرین قدیمی
آن شب نشینیهای پر غو غا کجا رفت
قایم شدن ، هف سنگ بازیها کجا رفت
آن خانه های پر ز گلهای اقاقی
آن سقفهای گچبری محراب طاقی
آن حوضهای پر زآب و پر زماهی
سبزینه های خوردنی ، گشنیز و شاهی
آن لقمه های پر ز حلوا پر ز گردو
آن آشهای رشته ی پر سیر و پر بو
آن سفره های خالی اما پرز الفت
دور همی ها بی غم و بی اشک و حسرت
آن کوچه های خاکی و گرم و صمیمی
همسایه های دور و نزدیک قدیمی
آن گاری پر نفت آن مرد بد اخلاق
فریاد نفتی نفتی اش در گوش آفاق
شوق خرید عید و ایام بهاری
بازار و بازی و خرید از روی گاری
آن سفره های خوشگل هف سین کجا رفت
آن سیب و سیرو سنجد شیرین کجا رفت
شوق و نشاط کودکی، عیدی گرفتن
مهمانی و دیدار و از هر گوشه گفتن
آخرکجا شد این همه رویای شیرین
یادش گرامی باد آن ایام دیرین
امروزه ازآن روزها دیگر نشان نیست
مهر و صفا در جامعه دیگر عیان نیست
در سفره ها نعمت فراوان عشق کمیاب
مردم برای دل بریدن هول و بی تاب
از حال و روز دیگران وامانده هستیم
تنهای تنهاییم و ما در مانده هستیم
لبخند مردم غصه ها در خویش دارد
صد قصه از دلهای دائم ریش دارد
از برف و از باران نشانی در سما نیست
خشکی فرا گیر است ابری در هوا نیست
مردم گرفتار غم و دنیای خویشند
غافل زاحوال فک و فامیل خویشند
دیدار با اقوام در پای قبور است
احوال پرسی ها به هنگام عبور است
از عشق گفتن ظاهرا معنا ندارد
در بین مردم عشق دیگر جا ندارد
مردم گرفتار معیشت دور از هم
غافل زهم ، شاکی زهم ، رنجور از هم
ای کاش می شد بهر هم غمخوار بودیم
هر جا که مشکل بود پای کار بودیم
ای کاش دلهمان بهم پیوند می خورد
بر چهره ها دائم گل لبخند می خورد
دارد" عما "دست دعا بر حضرت دوست
چون حل هر مشکل فقط از برکت اوست

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!

روزهای رفته

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته