زندگی حرف دارد


زندگی حرف دارد

میان گیسوان شبی و هم آور و مرموز پشت پنجره ای بازیگوش نشستم به تماشای زیبایی و آرامش گل های رنگارنگ گلدان های تراس منزل با آنکه ظلمت شبانه بر دار می کند روشنایی چشم را اما ذهن سیال اتاقشاعر:عبدالله خسروی

میان گیسوان شبی و هم آور و مرموز
پشت پنجره ای بازیگوش
نشستم به تماشای زیبایی و آرامش
گل های رنگارنگ گلدان های تراس منزل
با آنکه
ظلمت شبانه بر دار می کند روشنایی چشم را
اما ذهن سیال اتاق خیالش همیشه باز است
ماه گوشه ای از آسمان لنگر انداخته
به گمانم با تکه ابر سیاهی حرفش شده است
روبروی نگاهم کوه مانشت
از دور
چون چادر سیاه عشایران دیده می شود
قرن هاست
برای ابد اینجا اتراق کرده است
گهگاهی
بر بلندایش نورچراغی روشن سوسو میزند
شاید
امشب یکنفر از شهر و روستا فراری شده است
و چه بیقرار شده باد
حتما امشب با ابرها قرار ملاقات دارد
ساعتی بعد
همان تکه ابر سیاه روی ماه لحاف می اندازد
و نفیر می کشد باد و
با صدای سیلی اش سکوت و خاموشی رم می کنند
برگ های درختان حیاط
به جان هم می افتند و
شاخه های گل داخل گلدان های تراس
بی اختیار می لرزند و می رقصند
نگاه می کنم به آسمان
رعد ناگهانی نعره میزند
به گمانم
با زمین حرف دارد
می بندم پنجره را و از پشت شیشه
لذت راه رفتن زیر باران نیمه شب را
مزه مزه می کنم و
می نویسم در دفتر خیالات
چه غریبه شده ام با خودم
بیرون اتاق تنهایی زندگی با من کلی حرف قشنگ دارد ..
................................................................................................
از مجموعه شعر : روزهای زندگی
شاعر : عبدالله خسروی ( پسرزاگرس)


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


حماس: آمریکا و اسرائیل بر سر توافق آتش بس غزه اختلاف نظر دارند