قطعه ای در پیِ سازش.
هجومِ من به من
پاره پاره هایی از تو
و این قطعه ای در پیِ سازش!
گمگشته ای در تنِ خودش،
تکه هایی شناور از بودن
و این گسستگی در اعماق بودگی،
افکارِ زخمیِ عنانگسسته وجود
انفکاکی صُلب هراس انگیز!
سایه کوچکی در این میان
این تنهاییِ_در پیِ معنا_
قطعه قطعه از من، در تسلسلِ
در های بسته تو در تو.
چنان شکسته_ ورای هر در؛
دِژی عنانگسسته تر
و این هجومِ وحشیِ تو به تو!
مرداد 99
هجومِ من به من
پاره پاره هایی از تو
و این قطعه ای در پیِ سازش!
گمگشته ای در تنِ خودش،
تکه هایی شناور از بودن
و این گسستگی در اعماق بودگی،
افکارِ زخمیِ عنانگسسته وجود
انفکاکی صُلب هراس انگیز!
سایه کوچکی در این میان
این تنهاییِ_در پیِ معنا_
قطعه قطعه از من، در تسلسلِ
در های بسته تو در تو.
چنان شکسته_ ورای هر در؛
دِژی عنانگسسته تر
و این هجومِ وحشیِ تو به تو!
مرداد 99