زر اندوزی


زر اندوزی

« زر اندوزی » من آن بینا بصر باشم،که چشم اَر وا کنم روزی چو قارون درغلط باشم ،زِ سودای زر اندوزی نه منعم آبرومندس ، که هست در راه مرموزی کلاه سروری آن است،کز آن طرفه برشاعر:حسن مصطفایی دهنوی

« زر اندوزی »
من آن بینا بصر باشم،که چشم اَر وا کنم روزی
چو قارون درغلط باشم ،زِ سودای زر اندوزی
نه منعم آبرومندس ، که هست در راه مرموزی
کلاه سروری آن است،کز آن طرفه بر اندوزی
جدا شد قسمت از اول،اگر سازی وگر سوزی
یکی فطرت چو آب آمد،یکی را آتش افروزی
سر و سامان این دنیا ، به پایان می رسد روزی
سعادت قسمتت باشد ،کلاه طاعت اَر دوزی
ره صاف سعـادت را ، بـپیمایم اگر روزی
شود کـز بخت بیدارم ، سعادت باشدم روزی
بیـا جانا زِ من بشنو ، قناعت را بکن روزی
طمع بر بیشتر کردن ،به خود شد آتش افروزی
زن واقوام و فرزندت،گر از دستت خورن روزی
تو را با دست خود، درگور بگذارند یک روزی
وفـای اینچنیـن مردم ، نباشد جای دلسوزی
وفا بر تو نـمی دارن، اگر عاجز شوی روزی
غم و تشویش این مردم ، بُوَد بهر زر اندوزی
غم وتشویش ازآن نَبْود،که زر بی صاحبس روزی
تو را عقلی و جهل آمد ،که از آن نکته آموزی
زِ جهلت گمرهی یابی، زِ عقلت ره بیاموزی
حسن بشنو تو این نکته،که رفتن باشدت روزی
نصیحت بیشتر بنمـا ، کلاه سروری دوزی
٭٭٭
حسن مصطفایی دهنوی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


40 عکس نقاشی دخترانه جدید، ساده، زیبا، فانتزی و آسان برای پروفایل