شده گاهی عزم نوشتن بکنی
قلمت رقص کند ساز مخالف بزند
برگه ها را به سیاهی آغشته و تو را هی آشفته کند
غافل ز بازیگوشی قلم با برگه ها چی خواهی کرد
چون که سیاه دیدی ضمیر سفیدش ذره ای، چشم ها بر سیاهی دوخته و مچاله اش می کنی
یا که سفیدی هایش به چشمت آمده و تایش می زنی
غافل ز بازیگوشی ایام
می شود چیزی بپرسم
گر خطایی ز کسی سر بزند
می شود تایش زنی
سفیدی ها را بر سیاهی هایش ترجیح دهی
می شود....
قلمت رقص کند ساز مخالف بزند
برگه ها را به سیاهی آغشته و تو را هی آشفته کند
غافل ز بازیگوشی قلم با برگه ها چی خواهی کرد
چون که سیاه دیدی ضمیر سفیدش ذره ای، چشم ها بر سیاهی دوخته و مچاله اش می کنی
یا که سفیدی هایش به چشمت آمده و تایش می زنی
غافل ز بازیگوشی ایام
می شود چیزی بپرسم
گر خطایی ز کسی سر بزند
می شود تایش زنی
سفیدی ها را بر سیاهی هایش ترجیح دهی
می شود....