سکوت پیرمرد بی معنا نبود
با لبخندی سوخته
پیش و پس زمان را در نظاره
و نگران
نگران آینده ی طفلی معصوم
درآستانه ی زندگی نامفهوم
زیر سایه ی جنگ و نزاع
و تزویر و ریا
پیرمرد گریست
گریه ای برای ابدیت
با لبخندی سوخته
پیش و پس زمان را در نظاره
و نگران
نگران آینده ی طفلی معصوم
درآستانه ی زندگی نامفهوم
زیر سایه ی جنگ و نزاع
و تزویر و ریا
پیرمرد گریست
گریه ای برای ابدیت