صاعقه!


صاعقه!

در خیالنامه ی چشمم تو همان واژه ی عشقی! که هیچ صاعقه ی مُکَسّری در هم نمی شکند فَتحه ی اَبروی تو کَسره ی عِشوه ی تو ضَمّه ی خُمار تو هَمزه ی غَمزهء تو تشدید مزّه ی تو...! م - ح - فریاد بهار نودشاعر:عبدالمجید حیاتی

در خیالنامه ی چشمم
تو همان واژه ی عشقی!
که هیچ صاعقه ی مُکَسّری
در هم نمی شکند
فَتحه ی اَبروی تو
کَسره ی عِشوه ی تو
ضَمّه ی خُمار تو
هَمزه ی غَمزهء تو
تشدید مزّه ی تو...!


م - ح - فریاد
بهار نود و نه



پ.ن. برای پائیز


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ضیافت مرگبار خیابانی | چرا نباید از فروشنده‌های سیار غذا خرید؟