در خیالنامه ی چشمم
تو همان واژه ی عشقی!
که هیچ صاعقه ی مُکَسّری
در هم نمی شکند
فَتحه ی اَبروی تو
کَسره ی عِشوه ی تو
ضَمّه ی خُمار تو
هَمزه ی غَمزهء تو
تشدید مزّه ی تو...!
م - ح - فریاد
بهار نود و نه
پ.ن. برای پائیز
تو همان واژه ی عشقی!
که هیچ صاعقه ی مُکَسّری
در هم نمی شکند
فَتحه ی اَبروی تو
کَسره ی عِشوه ی تو
ضَمّه ی خُمار تو
هَمزه ی غَمزهء تو
تشدید مزّه ی تو...!
م - ح - فریاد
بهار نود و نه
پ.ن. برای پائیز