تا تیشه بر دل می زنی با زخم کاری
خشکانده ای برگ دلم را با ، غم آری
خون در وریدم خشک می شد از نبودت
بعد تو مردم جان من باور نداری
ماندم کناره جاده ای تا تو بیایی
شد خط ممتد قلب من در بیقراری
هی زخم خوردی و اگرچه توبه کردی
من مانده ام تا بازگردد نوبهاری
پژمرده شد احساس من اینگونه هستم
گلبرگ هایِ پر پر روی مزاری
خشکانده ای برگ دلم را با ، غم آری
خون در وریدم خشک می شد از نبودت
بعد تو مردم جان من باور نداری
ماندم کناره جاده ای تا تو بیایی
شد خط ممتد قلب من در بیقراری
هی زخم خوردی و اگرچه توبه کردی
من مانده ام تا بازگردد نوبهاری
پژمرده شد احساس من اینگونه هستم
گلبرگ هایِ پر پر روی مزاری