قاصدک جان
بی وقفه پرواز کن
بالا و بالاتر
زمین جای اَمنی نیست
خارها در کمینت نشسته اند
بُغض ابرها می شکند
سُکوت دشت را
وقت گریه ی باران است
گُل ها چه غافلانه می میرند
از سیلی تگرگ
قاصدک جان
بی وقفه پرواز کن
بالا و بالاتر
آنجا که آفتاب
آغوش گرمش را
برای تو گشوده است
بالاتر از ابرها
آری، آنجا بهار در انتظار توست
قاصدک جان
بی وقفه پرواز کن
بی وقفه پرواز کن
بالا و بالاتر
زمین جای اَمنی نیست
خارها در کمینت نشسته اند
بُغض ابرها می شکند
سُکوت دشت را
وقت گریه ی باران است
گُل ها چه غافلانه می میرند
از سیلی تگرگ
قاصدک جان
بی وقفه پرواز کن
بالا و بالاتر
آنجا که آفتاب
آغوش گرمش را
برای تو گشوده است
بالاتر از ابرها
آری، آنجا بهار در انتظار توست
قاصدک جان
بی وقفه پرواز کن