هاتف عشق
........................................
این هاتف عشق است که در می زند امشب
یا شور غریبی است که سر می زند امشب
چون ماه بنی هاشم بی دست و علمدار
رفتی و زداغت چه شرر می زند امشب
با خون تو پیغام سروش آمده امشب
خیزید که راهش به ظفر می زند امشب
از روضه رضوان و ملایک خبر این است
یک دشت پر از لاله ثمر می زند امشب
از پرده غفلت بدرآ توطءه ها بین
این خون رهش زنگ خطر می زند امشب
شیطان مجسم شده خون ریز به هش باش
که از تفرقه تیرش به بشر میزند امشب
خورشید که پنهان شده از شب تو به پا خیز
انوار خودش را به قمر می زند امشب
این قافله خواندی به سماوات ، خدایا
با قافله نورش به سحر می زند امشب
رفتی و جهانی پی تو خون بگرید
ای خون خدا دل زتو پر می زند امشب
باید که سلام و صلواتی بفرستیم
بر یار سفر کرده که در می زند امشب
بر خیز و در آمیز به یاد سخن یار
خشمی که به هر خصم ضرر می زند امشب
"ارغون "تو بگو دشمن بد کار بداند
بر فتنه پوسیده تبر می زند امشب
.......................................
در فراق سردار سرفراز حاج قاسم سلیمانی
شاعر :حسین پرهیزکاری
تخلص : ارغوان (ارغون)
........................................
این هاتف عشق است که در می زند امشب
یا شور غریبی است که سر می زند امشب
چون ماه بنی هاشم بی دست و علمدار
رفتی و زداغت چه شرر می زند امشب
با خون تو پیغام سروش آمده امشب
خیزید که راهش به ظفر می زند امشب
از روضه رضوان و ملایک خبر این است
یک دشت پر از لاله ثمر می زند امشب
از پرده غفلت بدرآ توطءه ها بین
این خون رهش زنگ خطر می زند امشب
شیطان مجسم شده خون ریز به هش باش
که از تفرقه تیرش به بشر میزند امشب
خورشید که پنهان شده از شب تو به پا خیز
انوار خودش را به قمر می زند امشب
این قافله خواندی به سماوات ، خدایا
با قافله نورش به سحر می زند امشب
رفتی و جهانی پی تو خون بگرید
ای خون خدا دل زتو پر می زند امشب
باید که سلام و صلواتی بفرستیم
بر یار سفر کرده که در می زند امشب
بر خیز و در آمیز به یاد سخن یار
خشمی که به هر خصم ضرر می زند امشب
"ارغون "تو بگو دشمن بد کار بداند
بر فتنه پوسیده تبر می زند امشب
.......................................
در فراق سردار سرفراز حاج قاسم سلیمانی
شاعر :حسین پرهیزکاری
تخلص : ارغوان (ارغون)