( هفت دریا )


    (  هفت دریا )

غرور آمیز به دریائی ! نشسته قایقم بر گل نه ! طوفان آید از جائی که گردم در پی ساحل عطش،‌ شورابه ها دارد به استسقاء پی در پی نگاهی از افق ناید ، چو فانوس آمده مشکل بترسم ! عاقبت گردم ، غریق بحرشاعر:افروزابراهیمی

غرور آمیز به دریائی ! نشسته قایقم بر گل
نه ! طوفان آید از جائی که گردم در پی ساحل
عطش،‌ شورابه ها دارد به استسقاء پی در پی
نگاهی از افق ناید ، چو فانوس آمده مشکل
بترسم ! عاقبت گردم ، غریق بحر دنیائی
میان قایق و دریا ! منم گردیده ام حائل
مفر کام ماهی ها شده هر دم ! هراس جان
هوای بادبان دارد ، دکل از قایقم بر دل
درین جذر و مد زیبا ! به چشم شب نظر بنما
همان ، تصویر مه گونه ز قرص نیمه ی کامل
و چشم شب ، شده ابری ! گهی باران و طوفانی
فریب موج دریا را به ملاحان شده شامل
پریزادی ! ز دریا ها ، ندارد سر دل با ما
روم در کنج مردابی ، مگس ها را شده قابل
نهنگ قاتل ار آید ، شوم تسلیم دندانش
انوش جان وی باشد ، دل غمدیده بر قاتل
چه گوید مرغ دریائی؟ همان لاشه خور دریا
بدزدد ! ماهی جانم ، سکوت شب همی زائل
چو امواج خروشانی ! ببارد از دل دریا
به گردابی شوم ورطه ، عجین سهم ما قائل
نباشد دیگر از قایق و جسمی را نشانی ها
همه ذرات این جانم ! فرو پاشیده ، بی شاکل
به کوه یخ خورد کشتی ، بفرما ! لنگر جان را
سکون دجله می گردد شبانگاهان این محفل
شکار طور صیادان ، حریص هفت دریا را
ورا گنجینه ها خیزد ! خداوندی شده عادل
چو دست و پا زند قوئی ! کنار برکه ای تنها
چرا در عمق دریاها نیاسوده درین منزل ؟
طلوع صبح دریائی ، شفق را جلوه گر بنمود
شعاع زرگر از بالا به سطح آب ها ، مایل
صدف بر سطح ماسه ها شناور آمده گوئی
جواهرهای گوهرگون ، میان سنگ ها خامل
شکوهی داردش دریا ! زلال و صاف و ناپیدا
بدین ، قدرت نمائی ها چو خالق گرددش عامل
نشین بر ساحل دریا ! نگر آن قایق دل را
چگونه ! گه به گل باشد گهی بر موج خود خاذل
الا ! یارب ، دل ما را مثال عمق دریا کن
ز جذر و مد غم هائی ، صفا همواره اش حاصل


افروز ابراهیمی- دیماه ۹۸



منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فال روزانه چهارشنبه 19 اردیبهشت 1403