سلامت نیوز:کارون، طولانیترین رود ایران، بستر شکلگیری تمدن ایلام، پرآبترین و حاصلخیزترین موهبت ایران، رودی که آن را یکی از چهار رود بهشت میدانند، رود باستانی، رود زندگی.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،کارون امروز اما دیگر آن کارون پرخروشی نیست که لب آن گلباران باشد، کارون امروز ناخوش است و درمانده اما حال ناخوش این روزهای کارون را در کدام دستور و اقدام باید جستوجو کرد؟ «محمد درویش» کنشگر محیطزیست، «فرهاد توحیدی» فیلمنامهنویس، «احمد آلیاسین» مدیرعامل وقت سازمان آب و برق خوزستان در دهه 50 و «حمیدرضا خدابخشی» دستیار ویژه مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان در «شب کارون» که به همت مجله بخارا، شامگاه شنبه 14 دی برگزار شد، تلاش کردند تا با ترسیم حال کارون، سرودی برای سپاس و ستایش این رود کهن بخوانند و گرفتاریهای آن را بررسی کنند.
درویش و توحیدی در این نشست با انتقاد از طرحهای توسعهمحور در استان خوزستان، وضع امروز کارون را منتسب به اقداماتی دانستند که با این سرزمین تناسبی ندارد. احمد آلیاسین نیز در این نشست با انتقاد از برنامههای کوتاهمدت توسعه، آنها را «روزمرگی» خواند و گفت: «ما تصمیمات خود را با نگاه مهندسی گرفتیم و با نگاه مهندسی اجرا و مردم را فراموش کردیم، سدهای استان خوزستان بر شانههای مردم ساخته شدهاند نه کوهها.»
کارون متعلق به همه ایران است
«پرآبترین منطقه ایران آبی برای نوشیدن و هوایی برای تنفس ندارد، این گناه ماست.» محمد درویش، فعالمحیطزیستی صحبتهایش را با اشاره به «هدررفت سرمایههای طبیعی» در خوزستان آغاز کرد و گفت: «ما در این استان دهها هزار هکتار از اراضی حاصلخیز را به کشت و صنعت نیشکر تبدیل کردهایم، درحالی که در این مناطق باید ریزشهای آسمانی زیر هزار میلیمتر باشد، این ریزشهای آسمانی در خوزستان به 300 میلیمتر هم نمیرسد، در کجای دنیا صنعت نیشکر در چنین منطقه جغرافیایی احداث میشود؟» درویش انتقادهایش را نسبت به عدم تناسب صنعت نیشکر با محیطزیست استان خوزستان چنین دنبال کرد:
«بهطور متوسط هر هکتار کشت و صنعت نیشکر 25 هزار مترمکعب آب نیاز دارد. در خوزستان نتیجه امر به شوری بیش از اندازه آب منجر شده است.» شوری آب در استان خوزستان به تالابهای ارزشمندی مثل تالاب شادگان تزریق میشود و کیفیت زندگی مردم در کنار کارون را تحتالشعاع قرار میدهد. درویش با اشاره به این موضوع تاکید کرد: «تمام مسیر کارون دچار سرنوشت تلخی شده است.
در لردگان برنج میکاریم، بالادست کرخه هم همینطور.» این فعال محیطزیستی در ادامه صحبتهایش با انتقاد از سدسازیهای افراطی در خوزستان گفت: «یکی از مشکلاتی که باعث شده یک میلیون نخل در پایاب کارون تخریب شوند، سدسازی است، اما سدسازی تمام بدبختی ما نیست، بلکه فاضلابی که مستقیم وارد کارون میشود هم مقصر است.»
به گفته درویش، استان خوزستان در حال حاضر تصفیهخانه فعال فاضلاب ندارد، این درحالی است که بخشی از پسابهای خطرناک پالایشگاههای نفتی، خصوصا در فاز پنجم، مستقیم و بدون تصفیه وارد رودخانه میشود و آب مصرفی مردم و آبزیان را بهطور جدی به خطر میاندازد: «ما ایرانیها 7برابر متوسط کشور ترکیه که 1.5برابر ما خودروی شخصی دارد، بنزین مصرف میکنیم و حاصل این کار ما یعنی حیف و میل منابع نفتی و انتشار گازهای گلخانهای و آسیب به کارون، اروندرود و خلیجفارس.» درویش در ادامه انتقادهایش را متوجه برنامههای مقطعی 4 و 8 ساله توسعه کرد و گفت:
«چیدمان توسعهای که برمبنای نیازهای کوتاهمدت چهار ساله و هشت ساله شکل میگیرد مقصر اصلی است. ما باید تلاش کنیم و نشان دهیم که حقوق ملی مهمتر از منافع ملی است و حقوق اجتماعی مهمتر از مصلحتهای فردی است.» این فعال محیطزیستی در پایان سخنانش اشارهای کوتاه به این مساله داشت که تعصبهای قومیتی در کنار کارون باید پایان یابند و نشان دهیم که کارون فقط به شهرهای جوارش تعلق ندارد، بلکه کارون متعلق به همه ایران است.
عزم ملی برای کارون
فرهاد توحیدی با اشاره به نمایش فیلم مستند «کارون» به کارگردانی محمد احسانی در انتهای جلسه تاکید کرد که احسانی به جای فیلم52 دقیقهای، باید سریالی 520 دقیقهای از مصایب کارون بسازد. این فیلمنامهنویس در نگاهی کلیتر، وضعیت فعلی زایندهرود و کارون را حاصل نگاههایی دانست که «رشد 8درصدی» را اولویت قرار دادهاند و تغییر رییس سازمان حفاظت محیطزیست را هم حتی در راستای اجرای این هدف صورت میدهند.
فرهاد توحیدی و جمع دیگری از مستندسازان دهه 70 دعوت شده بودند تا از ساخت مجتمع فولاد مبارکه در اصفهان مستند تهیه کنند؛ مجتمعی که بهزعم توحیدی، همچون غول آبخوار و انرژیخواری قرار بود سر سفره زایندهرود بنشیند، در حالی که این مجتمع پیش از انقلاب قرار بود در بندرعباس احداث شود. فرهاد توحیدی با اشاره به اینکه برای ساخت هر کیلوگرم فولاد، 8 لیتر آب موردنیاز است، گفت:
«پیش از انقلاب مقرر شده بود این کارخانه روی اسکله و در بندرعباس ساخته شود، در همان اسکله بار سنگآهن میآمد، از سنگآهن ورق فولاد تولید و بعد از همان نقطه صادر میشد.» او تغییر محل احداث این کارخانه از بندرعباس به اصفهان را صرفا تصمیم سیاسی خواند و گفت: «وزن کابینه در آن زمان به نفع اصفهانیها بود و به همین سادگی ترجیح منافع بخشی و منطقهای به منافع ملی اولویت داده شد.»
به گفته توحیدی، نتایج چنین تصمیماتی این شد که ساخت کارخانه حداقل 5برابر زمان معهود زمان برد؛ کارخانهای که قرار بود با 14 میلیارد دلار احداث شود، با 4 برابر آن به پایان رسید و از آن مهمتر، استقرار آن در جوار زایندهرود آسیبهایی را به محیطزیست وارد کرد که نتایج آن امروز بهعینه قابل رویت است.
توحیدی نسبت توسعه و سیاست را در ایران «داستان غمانگیزی» خواند و به گفتوگوی ابوالحسن ابتهاج، مدیرعامل سازمان برنامه(1333-1337) با مجموعه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروراد اشاره کرد و گفت: «ابتهاج در این کتاب میگوید پس از شوک نفتی سال 1973، محمدرضا پهلوی بهشخصه تصمیم به تغییر برنامه توسعه گرفت، این برنامه یک سال بعد (1974) در رامسر به تصویب رسید؛ برنامهای که آقای ابتهاج همان زمان نسبت به آن گفته بود که از این برنامه بوی انقلاب میآید.»
علت این امر را توحیدی در توسعه نامتوازن دانست و گفت که اگر بخواهیم از این اتفاق درس بگیریم، باید بدانیم توسعه نامتوازن در کشور بسیار خطرناک است و رشد 8درصدی قربانی میگیرد، اولین قربانی آن هم محیطزیست است. فیلمنامهنویس «پاداش سکوت» در بخش پایانی سخنانش گفت: «حالا دیگر وقت سوگواری برای کارون پایان یافته است، دیگر وقت مرثیهسرایی نیست؛ باید عزم ملی را برای کارون تجهیز کنیم.»
ما مهندسی تصمیم گرفتیم
احمد آلیاسین، مدیرعامل وقت سازمان آب و برق خوزستان در دهه 50، با اشاره به دو حوزه اصلی تمدنی در ایران، یعنی خوزستان و فارس گفت: «ایلامیها 2700 سال گذشته از کارون بهره میگرفتند و توسعه منابع آب در دوران ساسانی در شوشتر و دزفول شکل گرفت و آثار باستانی متعددی در این زمان احداث شد. اما کارون امروز کارون 30 سال پیش و کارون باستان نیست.»
آلیاسین حوزه کارون را به 3 قسمت «بالادست» «میاندست» و «پاییندست» تقسیم کرد و گفت: «از حوزه بالادست حدود 6 الی 7 مورد آب به مناطق دیگر منتقل میشود، این انتقال به پیکره کارون آسیب وارد کرده است. در حوزه میانی هم تولید برق از سدهای متعدد داریم اما آنچه کارون را متعفن کرده، در حوزه پاییندست رخ میدهد.»
آلیاسین با انتقاد از برنامه پنجم توسعه در پیش از انقلاب، آن را «اتفاق ناگوار» خواند و گفت: «دهه 40 اما اتفاق خوبی رخ داد، در سازمان برنامه و بودجه دفتری به نام آمایش سرزمینبه وجود آمد که 3 هدف عمده داشت؛ آیندهنگری و آیندهنگاری، سیاستگذاری و فرصتسازی. این برنامهها اما در آینده هرگز اجرا نشد.» آلیاسین مشکل عمده برنامههای توسعه در کشور را در توجه عمده روی «مهندسی» امور دانست و تاکید کرد: «بعد از انقلاب تا سال 1368 برنامه توسعه در کشور تنظیم نشد.
اولین برنامه توسعه 5 ساله پس از این تاریخ تهیه شد. تاکنون 6 برنامه تصویب و ابلاغ شدهاند و سند چشماندازه20 سالهای داریم که بسیار آرمانی است، اما یک بند از آن تاکنون وارد عرصه نشده است.» آلیاسین با ابراز تاسف از اینکه در برنامهریزیهای توسعه از رویکردهای جامعهشناسان استفاده نمیشود، گفت: «مشکل ما کارشناس و کمبود کارشناس نیست، مشکل ما نبود اعتبارات و منابع نیست، مشکل ما نبود تجهیزات و وسایل اجرای پروژهها نیست.
ما استعداد فراوانی در مملکت داریم اما عزم و اراده سیاسی و دلسوزی برای آیندگان نداریم.» روزمرگی بهزعم آلیاسین جایگزین برنامهریزی و سیاستگذاری و نگرش به آینده شده است: «توسعههای نامتوازن و صرفا مهندسی، احداث سدها و بندرهای ناکارآمد همه تصمیمات مدیران دولتی و کارشناسان مهندسی نظیر من بود. جامعه مهندسی ما همه خدمت نکردند.
تصمیمات ما مهندسی بود و مهندسی تصمیم گرفته شد و جامعه را در آن لحاظ نکردند.»
آلیاسین در پایان با اشاره به اینکه نتیجه چنین تصمیماتی این شد که سدها بر شانههای مردم احداث شدند نه بر کوهها گفت: «اعتراف میکنم اگر دانش امروز را 50 سال پیش داشتیم، هرگز نیشکر را احداث نمیکردیم.»
توسعه امریکایی
حمیدرضا خدابخشی، دستیار ویژه مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان با خواندن دو شعر صحبتهایش را درمورد وضعیت کارون با اشاره به طرح بیتکلیف «ساماندهی کارون» اشاره کرد و گفت: «چهار سال است طرح ساماندهی کارون بر زمین مانده است و بودجه تصویب نمیشود.»
او اشاره کرد که در لایحه بودجه 1399، 15 طرح انتقال آب پیشبینی شده است و این صحبت را به «توسعه امریکایی» ربط داد و گفت: «ما گرفتار توسعه امریکایی هستیم و توسعه امریکایی به درد کشور ما نمیخورد. ما نیازمند توسعههای منطقهای و نقطهای هستیم.»
خدابخشی با ابراز ارادت به مهندس آلیاسین، از او پرسید: «وقتی معاون توسعه زهکشی سازمان بودم به این سوال برخوردم که چرا ما شبکههای زهکشی در مناطق میکشیم اما مردم مهاجرت میکنند.»
خدابخشی خود پاسخ سوالش را داد: «ما در طرحهایمان ملاحظات اجتماعی را نمیبینیم و توسعه ما پایدار نیست. برای یک روستا همان توسعهای را میبینیم که برای شهرهای آبادان و اروندرود تدارک دیدهایم. من معتقد هستم برنامههای توسعه باید مسیر دیگری برود.» پس از پایان سخنان کوتاه حمیدرضا خدابخشی، مستند «کارون» به کارگردانی محمد احسانی به نمایش درآمد.