عبدالرضا


عبدالرضا

سخت بود درک نگاهت اندازه وسعت آسمان درشب به شکل ستارگان ملاقه ای در امتداد ستاره ای پر نور راه داشت به شمال و جنوبی که در آن ناپیدا بود. و من خسته از رجز رستم و سهراب پی نوشدارویی برای زخم هایشاعر:مسعود آزادبخت

سخت بود درک نگاهت
اندازه وسعت آسمان درشب
به شکل ستارگان ملاقه ای
در امتداد ستاره ای پر نور
راه داشت به شمال
و جنوبی که در آن ناپیدا بود.
و من خسته از رجز رستم و سهراب
پی نوشدارویی برای زخم های آبستن خود
در کابوس اندیش وارانه
زیستن های بدون تو
به دنبال پرسش به کدامین گناه تو
نمیدانم
شاید تقدیر به خواستن هایت بی رحمانه تعدی کرده بود.
نه!
تقدیر را
مهمان غروب چشمان پر فروغت کرده بودی.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اختلاف سنی شوکه کننده ژوزه و همسر ایرانی اش