فاتح کدام فتح بی اسکندری ؟
و در آغوش کدام تخت مغروق گشته ای ؟
انارهای سفید به خاک می افتند
- صد دانه یاقوت دسته به دسته
- کوکب خانوم زن پاکیزه ای است
- ریشه هایم ز خاک بیرون است
- بهار دلپذیر شد گل از خاک بردمید
- مردهای مریخی زنان ونوسی
- یآر دبستانی من با من و
مشت بر دهان میکوبیم
بزدلانه ،، خائنانه
دخترک کوچکی گوشش صوت میکشد
و دزدکوچکی دست در جیب
با تمام ماشین کوچکش
از تمام دریاها
هیچ از نوشتن نیست
قلمها خود را به تنبلی زدهاند !
و این خودکار قرمز آخرین پیک را در بد مستی مطلق نوشیده است
تلو تلو میخورد .. : ..: ... . ... .
جنگ جنگی عبث است
زورم به شما نمیرسد
خودکارهای احمق مشکی .. ،