ایستگاه دلنوشته (42)


ایستگاه دلنوشته (42)

هیچکس تنها نیست! - همراهِ اول - همه از هم جدان! - همراهِ آخر - ******* سیزده بدر بود! گفتم: گِرِه بزن! گفت: چی رو؟ گفتم: سبزه ها رو! گفت: خیلی وقته سیاهیِ زمونه با سفیدیِ دلم گرِِه خورده! هرشاعر:عبدالمجید حیاتی

هیچکس تنها نیست!
- همراهِ اول -
همه از هم جدان!
- همراهِ آخر -

*******

سیزده بدر بود!
گفتم: گِرِه بزن!
گفت: چی رو؟
گفتم: سبزه ها رو!
گفت: خیلی وقته
سیاهیِ زمونه
با سفیدیِ دلم
گرِِه خورده!
هر وقت
گِره سیاهه وا شد
میرم سراغِ سبزه!

*******

علم رو
تا داری
بی آزاری
وقتی نداری
بیماری!

پول رو
تا داری
بیکاری
وقتی نداری
بیزاری!

اما وجدان!
تا داری
بیداری
وقتی نداری
بیعاری و
بیماری و
بیزاری و
بی یاری و
بی قراری و
بی مهاری و
بی تباری و
بی وقاری و
بی اختیاری و
بی مقداری و
بی بند و باری و
بی غمخواری و
بی سازگاری و
بی روزگاری..

امان از بی وجدانی!!!


(م - ح - فریاد)
پائیز نود و هشت

ایستگاه دلنوشته (42)
این سروده به همراه فایل صوتی می باشد جهت شنیدن این فایل بر روی دکمه پخش کلیک کنید یا برای دانلود اینجا کلیک نمائید.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


175 سوال جرات و حقیقت برای دختران و پسران + ایده عاشقانه