کوه فقر خفته در امواج سرد
تلاطم دریاُ رعدوبرق تندُ ترد
ناو آرزوهای بلند از دور پیداست
ساحل دنجُ ترنج شرط بنداد نبرد
یک عمر اه و درد
ریل قطار کُندو بند
به کدامین اختیار میبازم رویا را
به کدامین سمت رواس رویمان
دعوای عجیبیست تقدیرُ اختیارم
کشان کشانِ قسمتم
اسیر هر کس ُ ناکسم
چراغ کور ره تاریک همسفر یارم
میسوزد تر ب بهای خشک بودنم
امیدی نیس ب امید و ادمی
خدایی هست که شاید میبیند
سوز و گدازهمیار،اتش تیز قلبم
شکاف جبینم ب سایه شرمگینم
زکبیرز صغیرم به دوای ناعلاجم
ب نور حقت ب سایه لطفت
گمانم ن که حتما عیان است
برخدای عزیرم
بهای درد و سختی
نبرد ناو دریا به اختیار الله
به آرامش جاویدان
کنارساحلِ رب ایمان
تلاطم دریاُ رعدوبرق تندُ ترد
ناو آرزوهای بلند از دور پیداست
ساحل دنجُ ترنج شرط بنداد نبرد
یک عمر اه و درد
ریل قطار کُندو بند
به کدامین اختیار میبازم رویا را
به کدامین سمت رواس رویمان
دعوای عجیبیست تقدیرُ اختیارم
کشان کشانِ قسمتم
اسیر هر کس ُ ناکسم
چراغ کور ره تاریک همسفر یارم
میسوزد تر ب بهای خشک بودنم
امیدی نیس ب امید و ادمی
خدایی هست که شاید میبیند
سوز و گدازهمیار،اتش تیز قلبم
شکاف جبینم ب سایه شرمگینم
زکبیرز صغیرم به دوای ناعلاجم
ب نور حقت ب سایه لطفت
گمانم ن که حتما عیان است
برخدای عزیرم
بهای درد و سختی
نبرد ناو دریا به اختیار الله
به آرامش جاویدان
کنارساحلِ رب ایمان