تن لخت شب


تن لخت شب

یه پاییز سرد و چراغی ملول یه احساس کم رنگ رو به افول یه میز قدیمی، کمی بوف کور نگاه عمیقی به دنیای شور یه کابوس تیره، تن لخت شب یه سیگار برگی میان دو لب یه بوسه ی تلخ و لب بی هوس یه دودشاعر:علی دامادی


یه پاییز سرد و چراغی ملول
یه احساس کم رنگ رو به افول

یه میز قدیمی، کمی بوف کور
نگاه عمیقی به دنیای شور

یه کابوس تیره، تن لخت شب
یه سیگار برگی میان دو لب

یه بوسه ی تلخ و لب بی هوس
یه دود غلیظی به نام نفس

یه تصویر مبهم به قابی ز چوب
دری تنگ و کوچک به سوی غروب

یه گلدان خالی کمی پنجره
یه بغض نهفته دم حنجره

خطوط سفیدی کنار سرش
نشسته کمی کرده زیباترش

ز رو همچو گندم به دل پر ز آه
ترک های مرداب و تصویر ماه

و تنهای تنهای تنها چو کوه
به تنهایی خویشتن در شکوه

زمان و زمین در تب انتقام
ز مردی که تنهاست در ازدحام

به رودی که دریا شده دل نبند
به مردی که تنها شده دل نبند

اگر عاشقی شعر آزادی است
گهی اولین بیت تنهایی است

مگو مرد تنهاست نالایق است
دلش غرق دریای بی قایق است

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


بزرگداشت اکبر زنجان پور و دو جای خالی