استقلال، دروغ مقدس


در آستانه صد سالگی «استقلال افغانستان» قرار داریم و این روزها همگی با فخر و غرور بیرق سه رنگ را خود تکان می دهیم و به خودمان می بالایم از اینکه کانادا تا هنوز مستعمره است و ما 100 سال پیش پوزه بریتانیای کبیر را به خاک مذلت مالیدیم و اعلام...

در آستانه صد سالگی «استقلال افغانستان» قرار داریم و این روزها همگی با فخر و غرور بیرق سه رنگ را خود تکان می دهیم و به خودمان می بالایم از اینکه کانادا تا هنوز مستعمره است و ما 100 سال پیش پوزه بریتانیای کبیر را به خاک مذلت مالیدیم و اعلام استقلال کرده ایم.

ما همیشه با این توهمات دل خوش کرده ایم و با شوکت تمام می گویم که ما همانیم که سرزمین ما گور امپراطوری ها است و از صد سال پیش همواره این سرود «قاسم افغان» را زمزمه می کنیم که:
گر ندانی غیرت افغانی ام
چون به میدان آمدی می دانیم

نمی دانم در کجا از قول تولستوی خوانده بودم که می گفت: باید از گفتنی های گفت که بسیاری آن را می دانند ولی جرائت ابراز آن را حتی برای خود نیز ندارند.
بلی؛ مصداق این سخنان تولستوی شاید بیش از کسی برازنده ما باشد. ما باید قبول کنیم که که این شعارها و این استقلال طلبی ما دروغی بیش نبوده و نیست ولی متاسفانه همه ما دچار خود اغفالی عجیبی شده ایم و هر کسی به اندازه مسئولیت خود در این خود اغفالی سهمی دارد.

در صد سال اخیر تمام مشاهدات تاریخی نشان می دهد، که همیشه دیگران، بخصوص همان قدرت ها و امپراطوری بزرگی که ما ادعا شکست آن ها را داشته ایم، با عنوان های مختلف برای ما تصمیم گیرنده اصلی بوده اند و اگر جنگ و جهادی نیز داشته ایم، همیشه در زمین دیگران بازی کرده ایم.

حداقل همین تاریخ نیم قرن اخیر را مشاهده کنید، اگر ما استقلال طلب هستیم، چرا تمام دولت های که در این 50 سال اخیر بر سرکار آمده اند همگی توسط قدرت های خارجی بوده است؟
از «انقلاب کبیر 7 ثور» و انتخاب کسانی چون ترکی، امین، ببرک، نجیب، بگیرید تا حکومت «مجاهدین» وحاکمیت «طالبان» و در ادامه پروسه «بن» و حکومت کرزی تا این حکومت فعلی که جناب «جان کری» رسما از آن سر دنیا آمد و برای ما حکومت تعیین کرد. در تعیین کدام یک از این حاکمان، خارجی ها نقش اصلی را نداشته اند؟
وضعیت فعلی را نیز همگان مشاهده می کنند از یک طرف روز ملی بیرق را جشن می گیریم و بیرق می تکانیم و دم از استقلال می زنیم و از طرفی به خاطر به دست آوردن قدرت و ثروت چه دریوزیگی های را که انجام نمی دهیم.

ما همیشه در حرافی آدم های خوبی بوده ایم، همیشه به تاریخ چند هزار ساله خود افتخار کرده ایم، همیشه بادی به غبغب انداخته ایم که بلخ پایتخت زرتشت بوده و بامیان مرکز بودائیان و رنسانس شرق از هرات برخاسته است و کابل سرزمین رستم وسودابه؛ و غزنی جای بوده که فردوسی شاهنامه را در آن سروده است، ولی خوب است که حالا از خودمان پرسان کنیم که در حال حاضر در کجای جهان ایستاده هستیم؟

امروز برای فرزندان بلخ و بامیان، کابل و هرات و غزنی از آن تاریخ پر شکوه چه چیزی به میراث مانده است؟
در حال حاضر به خوبی می بینیم که سردمداران ما از چپ و راست، از افراطی و میانه رو، از روشنفکر و ملا در سرسپردگی برای بیگانگان از هم سبقت می گیرند.

البته این شعارها و این روحیه بیگانه ستیزی را که مدام از آن دم می زنیم، پله ترقی خوبی برای سرمداران سرسپرده ما و برای بیگانگان بوده است؛ ولی ای کاش این شعارها ارمغانی نیز برای مردم بیچاره ما می داشت، ماهمیشه با این شعارهای توخالی که دیگران در دهان ما گذاشته اند، فقط خود را لته دم توپ دیگران کرده ایم و اگر در پاره از ایام جنگ و جهادی نیز داشته ایم سودش همیشه به کام دیگران بوده و هردم شهیدی و آواره گی آن برای ما مردم بیچاره بوده است.

اندیشمندان و صاحبان قلم به این پرسش پاسخ دهند که در حال حاضر ارمغان آن تاریخ چند هزارساله و این استقلال برای فرزندان این سرزمین غیر از جنگ و انتحار، افراطی گری و گرسنگی و تولید مواد مخدر چیست؟

خوب است که همه ما به این موضوع قدری اندیشه کنیم و از خودمان پرسان کنیم که این استقلالی که اینک ما درصدسالگی آن هستیم و همیشه هم به آن بالیده ایم چه چیزی را برای مردم ما به ارمغان آورده است؟

دیروز با یکی از دوستانم در مورد چگونگی استقلال افغانستان بحث می کردیم و آن رفیق با دانش ما، با افتخار می گفت: «در حالی که افغانستان صد سال پیش استقلال خود را به دست آورد، ولی تا هنوز کانادا با آن همه عظمت خود مستعمره انگلیس است و تا هنوز الیزابت دوم، ملکه بریتانیا، ملکه کشور کانادا نیز است و هر قانونی در کانادا فقط با امضای او رسمیت پیدا می کند.»

در جواب آن رفیق خود به شوخی گفتم: زیاد احساساتی نشو رفیق جان، فعلا که هر چه است، زندگی در این مستعمره آرزوی تمام مردم دنیا است، من و تو چند بار نیز تلاش کردیم که برویم در همان مستعمره زندگی کنیم ولی شانس یار ما نبود.
و کلام آخر برایش گفتم: زیاد جو گیر نشو، در افغانستان هم فعلا این دیگران هستند که برایش تصمیم می گیرند و جنگ و صلح و انتخابات همه در دست دیگران است و فقط فرق این دو کشور در این است که از از افغانستان همه آرزوی فرار دارند ولی تمام جهان دوست دارند که روزی ساکن کانادا شوند.

بصیراحمد حسین زاده

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه افغانستان

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


منشا اصلی بی‌ثباتی در منطقه مشخص شد