فیاض زاهد: روحانی با اهرم«گفت‌وگو» فشارها را کاهش دهد


فیاض زاهد: روحانی با اهرم«گفت‌وگو» فشارها را کاهش دهد

جامعه در حوزه‌های مختلف دچار مسائل و مطالباتی است که وعده آن را از دولت گرفته، اما هر روز بیش از روز گذشته نسبت به تحقق این وعده‌ها احساس یاس و ناامیدی می‌کند. شرایط اقتصادی و معیشتی سخت از یکسو، مسائل و بحران‌های اجتماعی از سوی دیگر و آنچه در عرصه سیاست داخلی و خارجی می‌گذرد موید این امر است که افق چندان روشنی برای جامعه ایرانی حداقل در کوتاه‌مدت متصور نیست. با این تفاسیر در فاصله ۷ ماه مانده به انتخابات مجلس بسیاری از مقامات، دلسوزان و سیاسیون از مردم برای مشارکت حداکثری و فعال در انتخابات دعوت می‌کنند. این در حالی است که مردم هنوز نسبت به برخی مسائل به‌خصوص معیشت خود در مضیقه هستند و تا تغییر عینی و ملموسی را مشاهده نکنند بعید به‌نظر می‌رسد که کنشی نسبت به فرایند انتخابات داشته باشند. در این راستا بسیاری معتقدند که دولت باید چند حرکت اقتصادی کوتاه‌مدت رضایتمندی نسبی مردم را حاصل نماید و اصلاح‌طلبان نیز با صداقت به گفت‌وگو با مردم بپردازند تا شاید اقناع عمومی فراهم آمده و مردم حضور گسترده‌تری در انتخابات داشته باشند. در این راستا برای بررسی شرایط جامعه در حوزه‌های مختلف، نقش دولت در بازیابی سرمایه اجتماعی، مولفه‌های گفت‌وگوی اصلاح‌طلبان با مردم و آنچه در ساحت سیاسی اجتماعی ایران می‌گذرد «آرمان ملی»‌ با فیاض زاهد استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.

با توجه به آنچه در ساحت‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بین‌المللی مشاهده می‌شود تحلیل شما از این رویدادها چگونه است؟

من معتقدم ارزیابی مثبتی نمی‌توان ارائه داد به جهت اینکه ما در چند جهت خودزنی کردیم و در نتیجه رفتار‌هایمان سرمایه اجتماعی‌مان نیز به شدت کاهش پیدا کرده است. متاسفانه برخی مسئولان با همه وجوه، شاخص‌ها و المان‌ها نسبت به برجام تصمیم نگرفت. دولت وارد مذاکرات شد اما با این فرایند همراهی کاملی صورت نگرفت. به‌نظرم بهتر از این می‌شد تصمیم گرفت و عمل کرد. برجام برای دولت استراتژیک بود چون همه تخم مرغ‌های خود را در سبد برجام گذاشت. اگر دولت توجه می‌کرد که این استراتژی؛ استراتژی بخش‌های قدرتمندی از درون کشور نیست شاید با تأمل بیشتری رفتار می‌کرد. اما آقای روحانی، تیم اطراف وی و وزارت خارجه فکر می‌کردند که این استراتژی از سوی همه تایید می‌شود و نشانه روشنی از تغییر رویکردها و راهبردها در داخل کشور است. لذا برجام می‌تواند سنگ بنای محکمی برای نیل به قدم‌های بعدی باشد؛ ولی برای بعضی‌ها برجام فقط یک نقطه گریز و تاکتیک بود تا از فشارهای موجود شانه خالی کرده و فضایی برای تنفس پیدا کنند. وقتی که دولت برجام را به نتیجه رساند و نوبت بهره‌برداری از مزایای آن فراهم شد، تغییر نگرش‌ها در داخل کار دولت را سخت کرد. دولت ۲ سال اول عملکرد خود را برای برجام گذاشت و در ۲ سال دوم آرام آرام دنبال بهره‌برداری از میوه‌های برجام بود، اما هجمه و تخریب از دو جهت فضای بسیار سختی را برای دولت آقای روحانی ایجاد کرد. اکنون که نگاه می‌کنم چه بسا آقای روحانی و دولتش لازم بود جدی‌تر با این موضوع تعامل کنند، اما یا جدی نگرفته نشد یا اراده لازم و یا توان این کار را نداشت. مسائلی مانند حذف شرکت‌های اقتصادی غیردولتی آمریکا از بازار اقتصاد ایران، دشوار کردن و در مواردی حتی ممنوع کردن گفت‌وگو با این شرکت‌ها در دیگر حوزه‌ها، مخصوصا جذب سرمایه‌گذاری و باز شدن بازار ایران به سمت کشورهای صاحب تکنولوژی، نشان داد که فاقد استراتژی بودیم و حداقل بخشی از سیاستمداران نگاه تاکتیکی به این موضوع داشته‌اند. بخشی از مخالفان دولت در دور دوم که آقای روحانی رای آورد، فعالیت خود را تشدید کرد و برای ضربه زدن به برنامه‌های دولت ۳۵‌هزار‌میلیارد تومان به نقدینگی کشور تزریق و تورم را افسارگسیخته و نیروهای مخالف دولت را تشویق کرد که با فشار در خیابان می‌شود از دولت امتیاز گرفت.

این رخداد‌ها و عملکردها تا چه میزان به اصلاح‌طلبان و دولت آسیب زد و حال برای بازگشت جامعه به شرایط عادی و حضور در انتخابات باید چه سازوکاری فراهم شود؟

به‌نظر من پس از آن اتفاقات تظاهرات دی‌ماه ۹۶ از بعد بیرونی تخریب پایگاه اصلاح‌طلبان و از بعد درونی عملیات توأم با ریسک، کار را مثل یک قیچی برای دولت سخت کرد. رسانه‌های بیرونی به شدت اصلاح‌طلبان را تخریب کردند و رسانه‌های درونی نیز به همین منوال به تخریب اصلاح‌طلبان پرداختند. نه صداوسیما با دولت روحانی بود و نه رسانه‌های خارج کشور. در نهایت رئیس‌جمهوری با رای ۲۴‌میلیونی در نتیجه ایجاد فاصله میان خود و حامیان اجتماعی‌اش -که کار بسیار غلطی بود- در وسط گرداب مشکلات تنها ماند و از این جهت خیلی دلم برای آقای روحانی می‌سوزد. به‌نظر من آقای روحانی یکی از مظلوم‌ترین شخصیت‌های چند سال اخیر است بدین علت که شاید به دلایل منافع ملی و احساس خطری که از ناحیه مسائل بیرونی می‌کند لب فرو بست و از سویی مورد ناجوانمردانه‌ترین انتقادات و فشارها از سوی مخالفانش قرار گرفت و همه امکانات برای ناکار آمدی وی به کار گرفته شد. البته در مواردی گویی تکلیفش روشن نبود. این روزها که به سخنان آقای روحانی گوش می‌دهم نمی‌توانم خیلی با آن رابطه برقرار کنم انگار آقای روحانی شب‌ها چیز‌هایی را حفظ می‌کند که بیاید و آنها را بیان کند چون با ادبیات منولوژی، روح و احساسی که از آقای روحانی داریم فاصله دارد. این «خود آقای روحانی نبودن» که در نتیجه تغییر وضعیت، فشارهای مختلف و عدم سازگاری محیطی شکل گرفته به قطع رابطه او با مردم هم منجر شده است. ضعف بزرگ دولت این بود که حرف‌هایی را زد که خودش نباید می‌زد و باید به نهاد‌های واسط، انجمن‌ها، گروه‌های اجتماعی، احزاب سیاسی، رجال، نخبگان، هنرمندان و همه آنهایی که در واقع زمینه‌های تثبیت او به قدرت را فراهم کرده بودند واگذار می‌شد. اما روحانی نه تنها نتوانست خودش با رسانه ارتباط خوبی بگیرد، حتی نتوانست با آن گروه نخبه و مرجع ارتباط بگیرد که آنها حرف دولت را بزنند و آنها از دولت حمایت کنند. لذا تبدیل به سیبل بزرگی شد که از هر طرف هم از بعد خارجی با کمترین قدرت عمل و واکنش بیشتر لطمات را خورد. امروز رئیس‌جمهور در حوزه سیاست خارجی دچار مشکل است و نمی‌تواند ایده‌ها و برنامه‌های خود را پیش ببرد و می‌دانیم که با چه محدودیت‌هایی روبه‌روست. در حوزه داخلی مخالفان تلاش می‌کنند که دولت را به شیری بی‌یال و دم تبدیل کنند که به مخاطب نشان دهند اولا از طریق نظام انتخاباتی و تکیه بر شعارهای اصلاح‌طلبی هیچ‌اتفاقی در ایران نخواهد افتاد و این نقطه خطرناک دوم است. یعنی اینجا باز دلواپسان داخلی با دلواپسان بیرونی یک حرف مشترک به جامعه می‌زنند و آن اینکه اصلاح‌طلبان که به شما می‌گویند پای صندوق‌های رای بیایید یک مشت آدم‌های دروغگو و فریبکار هستند. چون از طریق صندوق‌های رای هیچ‌تغییری امکانپذیر نیست و خارجی‌ها نیز می‌گویند اصلاح‌طلبان استمرار طلبانی هستند که تنها به فکر موقعیت خود هستند و این انتخاب‌ها نشان داده که هیچ‌تغییری در سیاست‌های راهبردی ایران به‌وجود نمی‌آید. دلواپسان داخلی به خارجی‌ها ضد انقلاب می‌گویند و خارجی‌ها به اینها مرتجع می‌گویند، اما اینها مانند دولبه قیچی برای از بین بردن تنها امید‌های جنبش‌های مدنی در ایران کارکرد دارند و متاسفانه بخشی از اینها رنگ تحقق به خود گرفته است.

با توجه به شرایط سخت اقتصادی و معیشتی پیش روی جامعه و کمرنگ شدن اعتماد و امید مردم نسبت به تغییر وضع موجود دولت در فاصله ۷‌ماهه تا انتخابات باید چه اقدامانی انجام دهد تا مردم با رضایتمندی به مشارکت گسترده در انتخابات روی بیاورند؟

اگر در چند ماه آینده دولت بتواند از طریق مجاری مرتبط با دولت‌هایی که همچنان علاقه‌مند به حضور در برجام هستند و تجدید سازمان دولت برای تسلط بر مشکلات اقتصادی و مدیریتی که برخی از آنها با یک جمع‌بندی مجدد و فرماندهی مشخص در ستاد دولت امکانپذیر است، توانایی آن را دارد که تا حدی سرمایه اجتماعی را بازگرداند. لازم نیست که دولت در این مدت ادعاهای بزرگ کند، اما می‌تواند به افکار عمومی نشان دهد که اراده و جدیت لازم برای پیشبرد اهداف بزرگ خود را دارد. همه ما می‌دانیم که دولت با کسری بودجه و کاهش درآمدهای تامین‌کننده بودجه در سطوح گسترده‌ای روبه‌روست. ما ذیل تحریم‌هایی قرار گرفتیم که پس از انقلاب بی‌سابقه بوده و از طرفی برجام در حالت عادی قرار ندارد و خروج ما از این توافق نیز می‌تواند تبعات دیگری برای اقتصاد و ثبات سیاسی در داخل کشور داشته باشد. حال که برخی شاخص‌ها می‌گوید وضعیت بسیار حساس اقتصادی ما در حالت پایدار قرار گرفته دولت می‌تواند بر انجام چند ماموریت عمده تمرکز کند. انجام و به پایان رساندن ۳ یا ۴ پروژه بزرگ در هر استان؛ بازنگه داشتن دریچه‌های گفت‌وگوی توأم با تعامل در عرصه بین‌المللی و کمک به کاهش فشارهای سیاسی از طریق نهادهای موازی در داخل کشور؛ مذاکره برای رفتار توأم با گشاده‌دستی از سوی مسئولان و نهادهای ناظر برای اینکه بتوانیم شاهد حضور چهره‌های اثرگذار‌تری باشیم، می‌تواند از این ماموریت‌ها باشد. به جای اینکه چهره‌های جعلی و بدلی و در واقع نسخه ژنریک چهره‌های سیاسی را وارد صحنه انتخابات کنیم، زمینه‌ای فراهم شود که چهره‌های سرشناس، شاخص و اثرگذار در انتخابات حاضر شوند. این باعث می‌شود که سطح مشارکت حتما افزایش پیدا کند. به رغم همه این مشکلات و فشارهایی که بر دوش ملت ایران است اگر نادری از راه برسد مردم برای آمدن اسکندر دعا نخواهند کرد. مسئولان همچنان این فرصت را دارند که با توجه به زمینه‌های گفت‌وگوی ملی، کنترل گفتمان‌های افراطی و آسیب‌زا و تجمیع معقول سران و نهادهای موثر اداره کشور از جمله قوه مجریه، قوه قضائیه و قوه مقننه نشان دهد که نظام سیاسی همچنان می‌تواند کارآمدی داشته باشد. سطحی از این گفت‌وگو‌ها و چانه‌زنی‌ها نیز می‌تواند از طریق رئیس‌جمهور و شخصیت‌های ملی و مستقل مانند حاج سیدحسن خمینی، آقای ناطق نوری و در رأس آنها رئیس دولت اصلاحات زمینه را برای جا انداختن این مفهوم فراهم کند که آنچه که الان با آن روبه‌رو هستیم فشار بر کلیت ساختار و موجودیت ایران است و خدای ناکرده اگر اتفاقی در کشور رخ دهد و تعرضی به خاک شود و یا اجماع و پیوند ملی دچار از هم گسیختگی شود این ایران عزیز است که دچار صدمات جبران ناپذیر خواهد شد. من فکر می‌کنم اگر ما به این نقطه برسیم همچنان می‌توانیم در عرض ۲ تا ۳ ماه افکار عمومی را با خود همراه کنیم. من حتی معتقدم به رغم اعتماد به نفس مصنوعی اصولگرایان همچنان طبقات متوسط و نیروهای اجتماعی خواهان روش‌های رادیکال، براندازانه و اقدامات یکجانبه نیستند و می‌توانیم به این فضا برای بازگشت امیدوار باشیم. اگر این مجموعه اتفاقات رخ دهد معتقدم که انتخابات مجلس فراتر از پیش‌بینی اصولگرا و اصلاح‌طلبان ناامید می‌تواند تحقق پیدا کند. البته این منوط به عناصری است که برشمرده شد.

اصلاح‌طلبان معتقدند که برای بازیابی سرمایه اجتماعی خود به گفت‌وگو با مردم بپردازند تا بتوانند با اقناع افکار عمومی در انتخابات مردم را پشت سرخود داشته باشند؛ اساسا این گفت‌وگو‌ها باید دارای چه مولفه‌هایی باشد؟

سطحی از افکار عمومی به شدت از رفتار فراکسیون امید و همینطور عملکرد نهادهای مرتبط با اصلاح‌طلبان شاید منتقد باشند اما همزمان می‌دانند که علت اصلی و غایی آنچه رخ می‌دهد چه عناصر و مولفه‌های دیگری هستند. ما همچنان می‌توانیم با جنبش گفت‌وگو‌ها با افکار عمومی نقاط ضعف و اشکالمان را با صداقت توضیح دهیم. حتما در ساختار تشکیلاتی مربوط به جریان اصلاحات نیازمند بازنگری هستیم. رئیس دولت اصلاحات نیازمند بازنگری جدی در نوع ادبیات، واژه‌هایی است که استفاده می‌کند یا می‌بایستی دستور دهد و بخواهد که جریان اصلاحات نیز نسبت به آنها تمکین کند. سطح مشخصی از تصور، مفهوم، جهان‌بینی در میان جوان‌ها و نیروهای اجتماعی سیال و پویا حضور و وجود دارد که گفتمان و ادبیات اصلاح‌طلبان را فرسوده، فسیل شده، قدیمی، تکراری و غیرپاسخگو می‌داند. ما نیازمند بازآفرینی یک ایدئولوژی جدید، مترقی، ضد ارتجاعی، رها، برنده و منطقی هستیم. تجمیع همه اینها گاهی اوقات در میان یک نهضت و جنبش اجتماعی کار بسیار سختی است. پس از یک امر بسیار پیچیده سخن می‌گویم و در کنار آن به‌نظرم نباید به این وادادگی، استیصال و ناامیدی مطلق چندان دامن بزنیم چون اگر جریان اصلاحی به هر دلیلی قادر به همراهی این کنش اجتماعی نباشد دورنمای بسیار خطرناکی را می‌توان متصور بود. شکست جریانات اصلاح‌طلب نه منجر به قدرت‌گیری جریان اصولگرا بلکه منجر به قدرت گرفتن سایر نیروهای غیرسیاسی در جامعه خواهد شد. برخی فرجام سیاست و اقتصاد ایران را مبتنی بر مدل پاکستان پیش‌بینی می‌کنند. اگر نیروهایی که به انقلاب و به پتانسیل و انرژی آنچه در سال ۵۷ رخ داد همچنان وفادارند به این موضوع به‌صورت جدی نگاه نکنند، احتمال بر شمرده شده بسیار جدی است.

بسیاری از جامعه شناسان معتقدند که جامعه در حوزه‌های مختلف بر اساس مطالبات و خواسته‌ها همواره یک گام از مسئولان جلوتر است. از دید شما چه اقداماتی باید رخ دهد تا همسانی و همگرایی ملت- حکومت شکل‌ گیرد؟

البته من فکر نمی‌کنم گوش شنوایی برای شنیدن این نگرانی‌ها وجود داشته باشد. شما رادیو و تلویزیونی دارید که تلاش شبانه روزی‌اش آچمز کردن و مضمحل نمودن اعتماد مردم به دولتی است که رای آورده است. به نمونه عادل فردوسی‌پور نگاه کنید؛ مدیر شبکه ۳ آقای فردوسی‌پور را در اوج محبوبیت در حالی که مورد پذیرش و مقبولیت خود صداوسیما بود برنامه‌اش را قطع کرد. نمونه‌اش رفتن مزدک میرزایی به شبکه ایران اینترنشنال است و همین کار با مطبوعات هم صورت گرفت. آن موقع اخطار دادیم که با این کار رسانه‌های بیرونی دیده شده و برجسته می‌شوند. در غیاب روزنامه‌های برجسته، شبکه‌های تلویزیونی برون مرزی با هدف‌های بسیار رادیکال اهداف خود را پیش بردند. اینها چیزهای بدیهی تعامل نهادهای مختلف درون یک ساختار سیاسی است. هر روز اعتماد افکار عمومی به نهادهای مختلف کمتر می‌شود. حتی مردم به مبارزه با فساد هم اعتماد ندارند و فکر می‌کنند که همه اینها برای انجام تسویه حساب‌های سیاسی است و این جامعه‌ای که به شدت خسته، نا امید، نافرجام، مغموم و شکست خورده است، می‌تواند راه را برای نیروهای دیگری هموار کند که فرجام بسیار خطرناکی باشد.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه سیاسی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


این ویدیو مناسب افراد زیر 18 سال نیست!