حکایت کوزه گر جوان


حکایت کوزه گر جوان

دسته: داستاناز متن کتاب: - در روزگاران گذشته کوزه گری می زیست که نامش فخار بود. استاد فخار در کارگاه کوزه گریش کاسه و بشقاب و...

از متن کتاب:
در روزگاران گذشته کوزه گری می زیست که نامش فخار بود. استاد فخار در کارگاه کوزه گریش کاسه و بشقاب و کوزه و گلدان و تنگ و خُم می ساخت و به پیله وران می فروخت. آنها هم ظرف هایی را که از استاد فخار می خریدند، بار قاطر و الاغ و گاری می کردند و به شهرها و آبادی های دور و نزدیک می بردند و می فروختند. کارو کسب استاد فخار چنان خوب و پررونق بود که خویش و بیگانه حسرت کار او را می خوردند. ظرفهایی که استاد فخار می ساخت باعث شهرت و محبوبیتش شده بود، چون هیچ کوزه گری نمی توانست مانند او ظرفهای سفالی بسازد. ساخته های استاد فخار زبانزد خاص و عام بود و همه کوزه گران در شگفت بودند که چرا و چگونه ظرفهای استاد مانند یاقوت می درخشند و هیچ یک از آنان نمی توانند ظرفی به خوبی آنچه او می سازد، بسازند...

حق تکثیر: تهران، کانون پرورش فکر کودکان و نوجوانان، 1376

منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جلوگیری از ورود بانوان برای تماشای بازی پرسپولیس