ما و قصه‌ی عکس‌هایمان


با تحولات جامعه، عکس های اقوام و فامیل کمتر و عکس با دوستان بیشتر شده است. دیگر از برخی از فامیل هیچ عکسی نداریم؛ هیچ عکسی. حتی وقتی که از دنیا می روند به سختی به یادشان می آوریم. عکس گرفتن بیشتر از عکس دیدن مهم شده است. آدم ها دیگر هم خوب عکس می اندازند و هم خوب عکس می گیرند.

با تحولات جامعه، عکس‌های اقوام و فامیل کمتر و عکس با دوستان بیشتر شده است. دیگر از برخی از فامیل هیچ عکسی نداریم؛ هیچ عکسی. حتی وقتی‌که از دنیا می‌روند به‌سختی به یادشان می‌آوریم. "عکس گرفتن " بیشتر از "عکس دیدن " مهم شده است. آدم‌ها دیگر هم خوب عکس می‌اندازند و هم خوب عکس می‌گیرند.

تغییر و تحول عکس‌ها

سرگذشت ما و عکس‌های‌مان سرگذشت جالبی است. چند دهه قبل در خانه‌ها عموماً سه قاب بالای طاقچه اتاق بود: الله، علی (ع) و آقاجون! در واقع در جامعه‌ای که "مرد " محورِ امور بود تنها عکس پدر خانواده می‌توانست روی طاقچه باشد. آن‌ هم بعد از الله و علی (ع). با گذشت زمان به‌ تدریج عکس‌های خانوادگی هم روی دیوارها و طاقچه‌ها جا باز کردند...عکس‌هایی که اعضای خانواده دست بر سینه در کنار آرامگاه امام رضا (ع) ایستاده بودند. در این عکس‌ها هم عموماً پدر خانواده در مرکز عکس قرار داشت.

ما و قصه‌ی عکس‌هایمان

با تغییر و تحول جامعه به‌ تدریج عکس‌های خانوادگی آتلیه‌ای با محوریت زن و شوهر هم در کنار آن عکس‌ها، روی دیوار و طاقچه‌ها رفتند. معمولاً خانواده‌ها یک آلبوم عکس داشتند که با عکس عروسی پدر و مادر شروع می‌شد. عکس‌ها مثل یک سریال تلویزیونی بودند. با آلبوم عکس، خانواده ابزاری برای بیان سرگذشت خودش داشت. آدم‌ها وقتی دل‌شان تنگ می‌شد آلبوم را ورق می‌زدند. وقتی مهمان می‌آمد آلبوم‌ها آورده می‌شد، تخمه می‌شکستند و دورهم عکس می‌دیدند. آدم‌ها برنامه‌ریزی می‌کردند که مثلاً فلان روز به آتلیه بروند و عکس بگیرند. برای همین قبل و بعد از عکس گرفتن در آتلیه، تفریح می‌کردند. عکس گرفتن به معنای یک روز خوب بود. یکی از خاطرات خوب زندگی هم حرف زدن از فیگورهای عکاس‌ها یا خودمان موقع گرفتن عکس در آتلیه بود.

ما و قصه‌ی عکس‌هایمان

روی کار آمدن دوربین‌های شخصی

دوربین‌های شخصی که آمد با آن فیلم‌های 12، 24 و 36 تایی، دوره انتظار پر شدن حلقه و بردن به عکاسی و گرفتن از عکاسی را با خودش آورد. خیلی اوقات پیش می‌آمد که عکس‌هایی از خودمان می‌دیدیم که خودمان نداشتیم. در مراسمی عکس گرفته بودیم و طبیعتاً فقط صاحب دوربین عکس‌ها را داشت. همه اعضای خانواده معمولاً یک آلبوم داشتند و آدم‌ها با ازدواج می‌توانستند آلبوم عکس جداگانه‌ای داشته باشند. داشتن آلبوم عکس به معنای مستقل شدن از خانواده بود.

روی کار آمدن دوربین‌های دیجیتالی

دوربین‌های دیجیتال که آمد، انقلابی بر پا شد و موبایل‌های دوربین‌دار که آمد انقلابی دیگر! امروزه با اینکه هر کس در ماه شاید صدها عکس بگیرد دیگر آلبومی وجود ندارد. چون آلبوم عکسی وجود ندارد، دیگر هویتی هم وجود ندارد. عکس‌ها گرفته می‌شوند ولی حتی یک‌ بار هم نگاه نمی‌شوند. عکس‌ها مانند پودر رخت‌شویی فقط مصرف می‌شوند. همه عجله می‌کنند تا لحظه‌های‌شان را با عکس ثبت کنند، ولی چون این جمله باب شده است که "در لحظه زندگی کنید " معمولاً به هیچ لحظه‌ای پس از ثبت شدن با عکس، رجوع نمی‌شود. لحظه‌ها فقط ثبت می‌شوند! گویی لحظه‌ها برای فراموش‌شدن ثبت می‌شوند تا برای در خاطر ماندن! جالب آنکه برخی از آدم‌ها عکس‌های قدیمی‌شان را هم اسکن می‌کنند در حالی که به‌ندرت هزاران عکسی را که به‌ تازگی گرفته‌اند، می‌بینند. فقط عکس روی عکس است که انباشته می‌شود.

ما و قصه‌ی عکس‌هایمان

عکس گرفتن جای عکس دیدن را گرفته است

با تحولات جامعه، عکس‌های اقوام و فامیل کمتر و عکس با دوستان بیشتر شده است. دیگر از برخی از فامیل هیچ عکسی نداریم. هیچ عکسی. حتی وقتی‌که از دنیا می‌روند به‌سختی به یادشان می‌آوریم. "عکس گرفتن " بیشتر از "عکس دیدن " مهم شده است. آدم‌ها دیگر هم خوب عکس می‌اندازند و هم خوب عکس می‌گیرند.

روی کار آمدن تلفن‌های همراه

تلفن‌های همراهِ دارای دوربین‌های قوی دو پیامد داشت: آن‌هایی که پشت دوربین بودند احساس کردند که استعداد عجیبی در عکاسی دارند و آن‌هایی هم که جلوی دوربین بودند با دیدن عکس خودشان از زمین و زمان گلایه کردند که چرا هنوز به‌عنوان یک "مدل " کشف نشده‌اند. در مقایسه با قدیم، امروز وقتی عکسی می‌گیریم اول خودمان را چک می‌کنیم. عکس‌هایی را که خوش‌مان نمی‌آید فوراً حذف می‌کنیم. در قدیم آدم‌ها برای عکس گرفتن آماده می‌شدند. آرایش می‌کردند و به خودشان می‌رسیدند. امروزه عکس‌ گرفتن در موقعیت طبیعی باب شده است، ولی هیچ‌کس طبیعی عکس نمی‌گیرد. از کوچک تا بزرگ می‌دانند که چطور باید عکس بگیرند. همه از نحوه لبخند زدن تا نحوه قرار دادن پاها جلوی دوربین از قبل ممارست کرده‌اند تا در موقعیت طبیعی مجبور نباشند فیگور عکس گرفتن بگیرند! در واقع آدم‌ها طبیعی عکس نمی‌گیرند بلکه ژست طبیعی عکس گرفتن را برای عکس گرفتن انتخاب می‌کنند.

به نظر می‌رسد امروزه دوره عکس گرفتن با دوستان هم در حال سپری شدن است. عکس‌ها تکی شده‌اند. خیلی از آدم‌ها فقط از خودشان عکس می‌گیرند! "من چقدر بی‌نظیرم!"

قصه را تمام کنم؛ از لنز دوربین‌های قدیم "ما " بیرون می‌آمد ولی از لنز دوربین‌های امروز "من " متولد می‌شود.

ما و قصه‌ی عکس‌هایمان

نویسنده: دکتر فردین علیخواه (جامعه‌شناس)

با تشکر از آقای عباس آشتیانی برای ارسال مقاله



1398/04/05 | کد مطلب: 3183
ما و قصه‌ی عکس‌هایمان
ما و قصه‌ی عکس‌هایمان حامد احمدی
ما و قصه‌ی عکس‌هایمان

کارشناس ادبیات، کارشناس ارشد گردشگری، علاقمند به سفر و طبیعت


گردآوری و تنظیم: تحریریه دالاهو
لطفا در نشر دانسته‌های خود کوشا باشید.
برداشت و استفاده غیرتجاری از مطالب این وب‌سایت، حتی بدون ذکر منبع آزاد است.


به اشتراک بگذارید:


بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

روستای قلعه سین پیشوا