شانه های مردامه


شانه های مردامه

یک شانه ی مردانه می خواهم ؛تا هق هق ام آرامتر باشد شاید که یک شب سهمم از دنیا ؛آرامشی بی دردسر باشد گــم میشوم در آســـمانی که از ابــرهای گریه ســرشــار است این سرنوشت تلخ بی بالیشاعر:سانازشجاعیان

یک شانه ی مردانه می خواهم ؛تا هق هق ام آرامتر باشد

شاید که یک شب سهمم از دنیا ؛آرامشی بی دردسر باشد



گــم میشوم در آســـمانی که از ابــرهای گریه ســرشــار است

این سرنوشت تلخ بی بالی یست؛وقتی که جفتت درسفرباشد



ازتوسکوت سالهای تلخ...درمن هجوم بغض های سرد

تنها همین سهم من و ما شد؛شاید همین ارث پدر باشد



هرشب تمام شهرخاموش اند،اینجا به دنبال چه میگردم

وقتی هوای دل سپردن نیز؛ کبریت های بی خطر باشد؛



دیگرتقلایی نمی ماند،ثابــت کنم من باتــو خوشــــبختم!

وقتی که سهم دیگران با تو، هرلحظه ازمن بیشتر باشد



باید برای گریه وشـــانه یک بـــاور از تنـــهایی ام باشم

دلــواپس زن بودن خویشم!تا کی همیشه کوروکرباشم؟!..*



مرزی برای دل سپردن نیست..با تبصره عاشق نخواهی ماند

قطعا سرانجامی نخواهد داشت...

حسی که اما واگر باشد...

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


همسر علی ضیا را می شناسید ؟! / حدس بزنید کیست ! + بیوگرافی و عکس عاشقانه!