زهر تام


زهر  تام

« زهر تام » ناصح3 اگر به منبـر پیامبر(ص)،با کلام شد صحبت زِ حق کند ، گدایی حرام شد صحبت زِ حق نمودن و بر طبق آن عمل سودش زِ دهر نیست و بر ضد کام4 شد حرف از شاعر:حسن مصطفایی دهنوی

« زهر تام »

ناصح3 اگر به منبـر پیامبر(ص)،با کلام شد

صحبت زِ حق کند ، گدایی حرام شد

صحبت زِ حق نمودن و بر طبق آن عمل

سودش زِ دهر نیست و بر ضد کام4 شد

حرف از خدا بگفتن و ایمان و راستی

گر خالی از دغل5 نَـبُود ، آن حرام شد

تا راه خلق ، با دغل و کشمکش بُوَد

نـتوان به راه معنی این چند کلام شد

فریاد و آه ، دوره ی ما هر که حق بگفت:

از اوج خلق کینه ، زبانـش لجام6 شد

سر بسته ای بشر ، تو بگو این کلام حق

دنیا به دور حرف حقیقت ، چو دام شد

دیگر زِ حق کلام مگو ، تا نـجویند

گر جویند مگو و بگو این تمام شد

دنیا اگر رها نـکنی ، زور وحشی است

آن را رها بکن و بـبین آن چه رام شد

دنیا به هر که قول وفا داد و لذتـی

بنگر رها زِ فسق و فجورش کدام شد

دیدی حسن که دهر دنی،را چه شربت است

شربـت به ما نـمود ، ولی زهر تام7 شد

ناصح تمام کوششـت اَر در کلام شد

گر مستمع8 زِ حق بُوَد ، آن با تو رام شد

صحبت زِحق یکی است وبرنامه اش یکی است

برنامه اش چرا به هـزاران کلام شد

نظم و نظام دین حق و حرف حق ، یکی است

با صد هزار نظم ، که دین بی نظام شد
ناصح نصیحت تو کجا شد تمام

بر حق اگر نـبود ، چرا بر حرام شد

نطقت حسن ، همیشه به حق بود و دین حق

حیفس در این زمینه که نطقت تمام شد

٭٭٭

3- نصیحت کننده 4- مراد - آرزو 5- حیله 6- لگام – دهنه 7- تمام 8- شنونده

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


بزرگداشت اکبر زنجان پور و دو جای خالی