دگمه های بهارم


دگمه های بهارم

چه روزها که بهانه ام بودی بر نقاشی روزهایم واژه ها تشنه ماندند تیره رانده شدند به شعری که دیوانه ی سپید بود . . . بی خبری مرحم بود بر سینه وقتی که چشم خود را حبس در قطره ای بارانشاعر:مستانه دادگر(ماهور)

چه روزها که بهانه ام بودی
بر نقاشی روزهایم

واژه ها تشنه ماندند
تیره
رانده شدند
به شعری که دیوانه ی سپید بود
.
.
.

بی خبری
مرحم بود بر سینه
وقتی که چشم
خود را حبس
در قطره ای باران میدید
.
.
.

افسوس
هوای این بوم هم
به شام آخر رسید
هر چقدر هم که نقاش باشم
دوباره رنگها
در مسیر دستهایت
چکه خواهند کرد
.
.
.

و من
تو را مانند نخی بلند و سرخ
بر درختان خیال خواهم بست
تا شاید
بر قشنگترین لحظه هایم
بی تاب بپیچی
با هم گم شویم
در نقطه های مست بیکران
.
.
.

رها باش…..

رها شو…..

که لحظه زنده نمی ماند
بر دگمه هایی
که بر پیراهن بهارم
بسته مانده اند…..

#مستانه_دادگر
#ماهور


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی