«پسوخه»؛ عشقی حکیمانه که روان شناسی در آن ریشه دارد
ریشه کلمه Psychology به معنای روان شناسی «psyche» است که بیارتباط با اساطیر کهن و افسانههای سحراتگیز نیست.
میگنا: علی اعظم رجبیان، استاد دانشگاه و روان شناس بالینی برگزیده بنیاد ملی نخبگان به مناسبت روز روان شناس و مشاور نوشت:
«خرسندم که روانشناسم و رواندرمانی مراجعان و آموزش اصول رواندرمانی به دانشجویان این رشته یک حرفه نیست، بلکه یک رسالت مدبرانه، مقدس و عاشقانه است؛ رسالتی که همچون نام افسانهای خود یا همان واژه "psyche" یا پسوخه از عشق حکیمانه و خالصانه در پیوند با مراجعان و دانشجویان و البته شکوفاکردن پتانسیلهای نهفته وجود آدمی سرچشمه میگیرد.
با مطالعه در باب اساطیر کهن و افسانههای سحرانگیز و افسونگرانه خدایان کوه المپ در مییابیم که حتی واژه پسوخه ریشه در عشق دارد. پسوخه یک معشوق زمینی بود که حتی خدایان یونان را اسیر جذبه خود کرد و نهایتاً به سر منزل مقصود رساند.
شگرفترین هنر یک درمانگر در پذیرش نامشروط، گوشکردن و همدلانهبودن است. مراجعی که بداند در عین آنچه هست و نیست همیشه فردی خواهد بود که او را نامشروط دوست داشته باشد و نه آن سرگذشتی که بر او گذشته است. در این راه گاهی باید با چشمانمان سخن گفت و از چشمان پر درد مراجع سخنها شنید. گاهی باید حرفها را دید و ناگفتهها را شنید. بهعنوان یک روانشناس بهخوبی میدانم که ما هم با همه آنچه از دانش اندوختهایم محدودیم و به همه نمیتوانیم کمک کنیم، اما به هر فردی که کمک میکنیم میتواند به کسی کمک کند و آن فرد به فردی دیگر.
شاید برای هر مراجعی که میبینیم تنها فردی باشیم که هم محرم دردهای او میشویم و هم هنرمندانه به حرفهایش گوش میدهیم. او را به طرف چالشهای سخت اما خوب پیش رو هدایت میکنیم و از بازگشت به حالت ایمنی اما آسیبزا منع میکنیم. این رسالت مقدس است و فرایند خوب آن هدایت در یک مسیر است و نه رساندن به یک مقصد. رسالتی که در این مسیر پر تلاطم زندگی هنگامی که با خرسندی و لبخند حاصل از رضایت انسانهایی که به معنای زندگی آنها کمک کرده ایم، همراه شود. هر روز خداییتر، زیباتر و زیباتر میشود».
رسالت علم روانشناسی شفای روان و وصل خویشتن به خویش است
همچنین علیاکبر ثمری، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد کاشمر نیز نوشت:
«علم روانشناسی رسالتش شفای روان و وصل خویشتن به خویش است. امروز روز اندیشه در رفتار آدمی و چرایی آن و به چالشکشیدن پیچیدهترین بُعد انسان، یعنی اندیشیدن به ذهن و تفکر در روان است. امروز روز نگاهی عمیق به بازیهای کودکانه و تلاش برای به آرامشرساندن قلبهای شکسته است.
بیتردید علمی مانند روانشناسی در خلأ تحول نمییابد. روانشناسی بخشی از فرهنگ بزرگتر است و بنابراین در معرض تأثیرات بیرونی که ماهیت و جهت آن را شکل میدهند، قرار میگیرد. برای درک روانشناسی، باید بافتی را که در آن، نظام روانشناسی از آن سر بر آورده و تکامل یافته در نظر بگیریم؛ یعنی اندیشههای غالب در علم زمان (روح زمان یا حال و هوای روشنفکری زمانها) و نیروهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجود.
رسالت روانشناس التیام درد بیماران و آرامش انسانهای رنجکشیده است که طیف گسترده کودکی تا بزرگسالی را در بر میگیرد. دنیای عمیق روانشناس بیش از هر کس، برای خود او قابل درک است و البته فهم عظمت روانشناس و عشق و لذت چنین جایگاهی با همه ناملایمات و کاستیها حداقل برای خود روانشناس ضروری مینماید.
به قول اقبال لاهوری:
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ/ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺧﻮﺩﺕ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻧﺨﻮﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯼ/ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻠﻢ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ/ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻗﺸﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﯽ ﻏﻢ ﻭ ﻣﻨﺖ/ ﻣﻨﺖ ﻧﮑﺶ ﺍﺯ ﻏﯿﺮ ﻭ ﭘﺮ ﻭ ﺑﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ
ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﯽ/ ﭘﺲ ﺷﺎﮐﺮ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻭ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ».