گلهام، پژمردند؛ بر این خاک، نفرین
در دشت، بر سرهای زیر لاک، نفرین
خوابم پریشان است و من آماجِ فریاد
بر حمله ی کابوس وحشتناک، نفرین
در انقلابی نو، اسیر اعترافم
بر دخمه های ظلمت ساواک، نفرین
بد مستی ام را بر غزل تقسیم کردند
بر واژه های دختران تاک، نفرین
من ماندم و درد عقوبتهای یک ریسک
بر آدم بی منطقِ بی باک، نفرین
یوسف ترینم در غریبستان یک مکر
بر این گریبان بدون چاک، نفرین
دارد هوس می بارد از شهر مجازی
بر عشق های مضحک ناپاک، نفرین
آماج تهمت های بی پایان عشقم
نفرین به این معشوقه ی شکاک، نفرین!
در دشت، بر سرهای زیر لاک، نفرین
خوابم پریشان است و من آماجِ فریاد
بر حمله ی کابوس وحشتناک، نفرین
در انقلابی نو، اسیر اعترافم
بر دخمه های ظلمت ساواک، نفرین
بد مستی ام را بر غزل تقسیم کردند
بر واژه های دختران تاک، نفرین
من ماندم و درد عقوبتهای یک ریسک
بر آدم بی منطقِ بی باک، نفرین
یوسف ترینم در غریبستان یک مکر
بر این گریبان بدون چاک، نفرین
دارد هوس می بارد از شهر مجازی
بر عشق های مضحک ناپاک، نفرین
آماج تهمت های بی پایان عشقم
نفرین به این معشوقه ی شکاک، نفرین!