رها


رها

آغوش باز من به بزرگی کشور است من حاضرم اگر تو پناهنده می شوی ***** سایه ی شمع روی پنجره است با کسی نیستم خیالت تخت ***** عین اشکم تا که می آیم زمان رفتن است تازه مهمانیم اما بار ما را بستهشاعر:عباس روزبه

آغوش باز من به بزرگی کشور است
من حاضرم اگر تو پناهنده می شوی

*****

سایه ی شمع روی پنجره است
با کسی نیستم خیالت تخت

*****

عین اشکم تا که می آیم زمان رفتن است
تازه مهمانیم اما بار ما را بسته اند

*****

وقتی که خون نور در آغاز صبح ریخت
باید چه انتظار از این روزگار داشت؟

*****

قرار نیست که زندانی از گناه شویم
نگاه کن که به یوسف مرام عشق چه کرد

*****

اشک هایم آبرویم بود اما بارها
طشت رسوایی ما از روی بام افتاده است

*****

ما نشان بی نشاطی را به مسجد ساختیم
اقتدا خمیازه ی محراب را آورده است

*****

تورا به پهنه ی معنای بی کران ببرد
به رود اشک بینداز قایق دل خویش

*****





منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


وقوع حادثه امنیتی جدید در سواحل یمن