رباعی


رباعی

خوشبختیِ روزگار در مشت نداشت گویی که بدست هیچ انگشت نداشت هر بار زمین خورد و به زحمت برخاست بیچاره دل صبور من پشت نداشت ********************************** در قید تنم پیله برایم درد است هرچه قفس و میلهشاعر:ایرج قبادی

خوشبختیِ روزگار در مشت نداشت
گویی که بدست هیچ انگشت نداشت

هر بار زمین خورد و به زحمت برخاست
بیچاره دل صبور من پشت نداشت

**********************************

در قید تنم پیله برایم درد است
هرچه قفس و میله برایم درد است

آزرده ام از بغض و کج اندیشی ها
دنیای پر از حیله برایم درد است

*********************************

ایرج قبادی بریران
از مجموعه رباعی " یک جرعه نگاه " نشر شانی - 1397

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


هیچگاه موز و تخم مرغ را باهم نخورید