کتاب صلح امام حسن علیهالسلام از مرتضی مطهری+ عکس
کتاب صلح امام حسن علیهالسلام اثر مرتضی مطهری، بخشى از کتاب سیرى در سیره ائمه اطهار علیهمالسلام محسوب میشود که به صورت مستقل منتشر شده است.
کتاب صلح امام حسن علیهالسلام اثر مرتضی مطهری، بخشى از کتاب سیرى در سیره ائمه اطهار علیهمالسلام محسوب میشود که به صورت مستقل منتشر شده است. این کتاب از معدود آثار تحلیلی و تفصیلی است که درباره زندگانی امام حسن مجتبی (ع)، موقعیت سیاسی او و شرایط صلح امام با معاویه سخن گفته است.
مسئلهی صلح امام حسن، هم در قدیم مورد سؤال و پرسش بوده و هم در زمانهاى بعد، به خصوص در زمان ما بیشتر این مسئله مورد سؤال و پرسش است که چگونه شد امام حسن علیهالسلام با معاویه صلح کرد؟ مخصوصاً که مقایسهاى به عمل مىآید میان صلح امام حسن با معاویه و جنگیدن امام حسین با یزید و تسلیم نشدن او به یزید و ابن زیاد. به نظر مىرسد براى کسانى که زیاد در عمق مطلب دقت نمىکنند این دو روش متناقض است، و برخى گفتهاند اساساً امام حسن و امام حسین دو روحیهی مختلف داشتهاند و امام حسن طبعاً صلحطلب بود، برخلاف امام حسین که روحیهای شورشى و جنگى داشت.
این کتاب شامل دو سخنرانى همراه با پرسش و پاسخ مىباشد. سبک بحث و تحلیل استاد، مانند سایر مباحث ایشان، استدلالى و مطالب از بیانى رسا برخوردار است. آیتالله مطهری در این اثر ابتدا کلیات اسلام را در باب جهاد بیان مىنماید؛ سپس مسئلهی صلح امام حسن و جنگ امام حسین را بررسی میکند.
در بخشی از کتاب صلح امام حسن علیهالسلام میخوانیم:
اگر امام حسن با این شرایط [صلح را] قبول نمىکرد، امروز در مقابل تاریخ محکوم بود. قبول کرد؛ وقتى که قبول کرد، تاریخ آن طرف را محکوم کرد. معاویه با آن دستپاچگى که داشت تمام این شرایط را پذیرفت. نتیجهاش این شد که معاویه فقط از جنبه سیاسى پیروز شد؛ یعنى نشان داد که یک مرد صد درصد سیاستمدارى است که غیر از سیاستمدارى هیچ چیز در وجودش نیست، زیرا همین قدر که مسند خلافت و قدرت را تصاحب کرد تمام مواد قرارداد را زیر پا گذاشت و به هیچکدام از اینها عمل نکرد، و ثابت کرد که آدم دغلبازى است، و حتى وقتى که به کوفه آمد صریحاً گفت: مردم کوفه! من در گذشته با شما نجنگیدم براى این که شما نماز بخوانید، روزه بگیرید، حج کنید، زکات بدهید، «وَ لکِنْ لاَِتَأَمَّرَ عَلَیْکُمْ» من جنگیدم براى این که امیر و رئیس شما باشم. بعد چون دید خیلى بد حرفى شد، گفت اینها یک چیزهایى است که خودتان انجام مىدهید، لازم نیست که من راجع به این مسائل براى شما پافشارى داشته باشم. شرط کرده بود که خلافت بعد از او تعلق داشته باشد به حسن بن على و بعد از حسن بن على به حسین بن على، ولى بعد از هفت هشت سال که از حکومتش گذشت شروع کرد مسئله ولایتعهد یزید را مطرح کردن. شیعیان امیرالمؤمنین را که در متن قرارداد بود که مزاحمشان نشود به حد اشد مزاحمشان شد و شروع کرد به کینهتوزى نسبت به آنها. واقعاً چه فرقى هست میان معاویه و عثمان؟ هیچ فرقى نیست، ولى عثمان کم و بیش مقام خودش را در میان مسلمین (غیرشیعه) حفظ کرد به عنوان یکى از خلفاى راشدین که البته لغزشهایى هم داشته است، ولى معاویه از همان اول به عنوان یک سیاستمدار دغلباز معروف شد که از نظر فقها و علماى اسلام عموماً نه فقط ما شیعیان (از نظر شیعیان که منطق جور دیگر است) معاویه و بعد از او، از ردیف خلفا، از ردیف کسانى که جانشین پیغمبرند و آمدند که اسلام را اجرا کنند بکلى خارج شدند و عنوان سلاطین و ملوک و پادشاهان به خود گرفتند.
موضوع: دین و آیین
نویسنده: مرتضی مطهری