مروری بر تاریخ و ادب و فرهنگ خراسان در سخنان مهدی سیدی‌ فرخد


مروری بر تاریخ و ادب و فرهنگ خراسان در سخنان مهدی سیدی‌ فرخد

فاطمه خلخالی استاد: خراسان سرزمینی است که نامش چنان پیشینه‌ای از ادب و فرهنگ و سیاست را بر دوش می‌کشد که آن را مهد جریان‌های ادبی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی دانسته‌اند. خراسان بزرگ برای نسل ما شهرهای کنونی خراسان شمالی، خراسان جنوبی و...


فاطمه خلخالی استاد: خراسان سرزمینی است که نامش چنان پیشینه‌ای از ادب و فرهنگ و سیاست را بر دوش می‌کشد که آن را مهد جریان‌های ادبی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی دانسته‌اند. خراسان بزرگ برای نسل ما شهرهای کنونی خراسان شمالی، خراسان جنوبی و خراسان رضوی را تداعی می‌کند. این در حالی‌ است که وسعت این سرزمین بسیار گسترده‌تر از این حد و مرز بوده و در طول تاریخ، آن‌چنان به غارت رفته و تکه‌پاره شده که به وضعیت کنونی رسیده است.
افزون بر همه این‌ها، قرار گرفتن مرقد مطهر حضرت‌ رضا(ع) در خراسان آن را از دیگر بخش‌های ایران و حتی خارج از مرزها متمایز کرده است. همین وجه برجسته سبب شده است شورای فرهنگی استان خراسان سالروز ورود امام‌ رضا(ع) به شهر نیشابور (١٠تیرماه) را به نام «روز ملی خراسان» به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد بدهد، موضوعی که در دست بررسی و در حال طی کردن مراحل مربوط است.
مطلب پیش‌ رو به مناسبت چنین روزی، به تاریخچه خراسان در ابعاد گوناگون ادبی، تاریخی و جغرافیایی پرداخته است و مهدی سیدی‌ فرخد، خراسان‌پژوه برجسته، دراین‌باره با ما سخن گفته است.

این خراسان بزرگ ، خراسان بزرگ تاریخی نیست
سیدی در بحث روز ملی خراسان، لازم می‌داند به عنوان نخستین نکته، به چگونگی پیدایش واژه «خراسان» بپردازد. او به حکومت ساسانیان اشاره می‌کند که پیش از اسلام شکل گرفته است و بیان می‌کند: کلمه «خراسان» نخستین بار در زمان ساسانیان بر سر زبان‌ها افتاد. پیش از آن، به جایی که آن‌ها «خراسان» می‌گفتند «پَرتَوه» یا «پَرثَوه» می‌گفتند، یعنی سرزمین قوم پارت.
این پژوهشگر خراسانی در ادامه ابراز می‌کند تغییر کلمه «پرتوه» و «پرثوه» به «خراسان» از نخستین کارهایی بوده است که ساسانیان در حکومت خود انجام داده‌اند و ظاهرا به‌معنای جایی است که خورشید از آنجا برمی‌آید، یعنی مشرق قلمرو پادشاهان ساسانی. او در ادامه از تقسیمات این سرزمین می‌گوید: ساسانیان در اواسط حکومتشان، خراسان را به چهار کشور تقسیم کردند که شرق قلمروشان را به همین نامِ «خراسان» باقی گذاشتند. باز فرمانده همین خراسان آن را به چهار بخش تقسیم کرد که هر قسمتش «ربع» خوانده شد.
سیدی توضیح می‌دهد: ربع بلخ (در شمال افغانستان بود که مغول‌ها آن را خراب کردند و به جایش مزار شریف را ساختند)، ربع هرات (الان در کشور افغانستان است)، ربع مرو (هم‌اکنون در کشور ترکمنستان قرار گرفته، خرابه‌هایش هنوز برجای مانده است و به آن مرو می‌گویند) و ربع نیشابور که همان خراسان بزرگ قبلی ما بود چهار بخشِ تقسیم‌شده خراسان بزرگ هستند.
او خاطرنشان می‌کند: نکته‌ای که باید در این میان به آن دقت کرد این است که خراسان بزرگ، به سرزمینی گفته می‌شد که هرات و بلخ و مرو را هم شامل می‌شد اما پس از سال ١٣٨٣ خورشیدی که خراسان در نقشه به سه قسمت خراسان رضوی، شمالی و جنوبی تقسیم شد، «خراسان بزرگ» را به همان ربع خراسان زمان ساسانیان اطلاق کردند. این برداشت نادرستی است. حتی برخی مسئولان هم این برداشت اشتباه را به کار می‌برند درحالی که وقتی می‌گوییم «خراسان بزرگ»، در واقع، از خراسانی حرف می‌زنیم که دو‌سوم افغانستان و نیمی از ترکمنستان و شرق ایران را شامل می‌شد.

ادبیات پارسی از خراسان برخاست
این پژوهشگر مشهدی در ادامه، بحث تأثیر خراسان در تاریخ ایران را پی‌ می‌گیرد. به نظر او، بیش از ٨٠ درصد حکومت‌هایی که بر تمام ایران فرمانروایی کرده‌اند از خراسان برخاسته‌اند: بیشتر وقایع ایران بعد از اسلام در خراسان رقم خورده است. حماسه‌سرایان بزرگ ما در خراسان بوده‌اند به‌ طوری‌ که از سده چهارم تا ششم، سبک ادبی حاکم را سبک خراسانی می‌گویند و ادیبانی بزرگ چون فردوسی، جوینی و بیهقی در این دوره از این سرزمین برخاسته‌اند.
سیدی درباره نقش خراسان در شکل‌گیری ادبیات فارسی نیز به پیشینه‌ای درخور توجه دراین‌باره می‌پردازد. او می‌گوید: چون منابع و کتاب‌های پیش از اسلامِ ما را از بین بردند و اثری ادبی از آن دوران برایمان باقی نمانده، نمی‌توانیم بگوییم سهم خراسانی‌ها در آثار نوشته‌شده آن زمان چقدر بوده است. در دو سه قرن پس از اسلام نیز در ابتدا زبان عربی حاکم، و زبان فارسی ممنوع بود. اوایل سده چهارم مردم ایران برای مملکتشان زبانی رسمی و دولتی معلوم کردند که به آن «فارسی دری» می‌گفتند. این اقدام در خراسان صورت گرفت. پس در حوزه ادبیات، نخستین گام در این سرزمین شکل گرفت. در حقیقت، در آغاز سده چهارم، سامانیان زبان رسمی و دربار خود را فارسی دری قرار دادند و نخستین کاری که پس از آن انجام دادند این بود که به شاعران و ادیبان گفتند: با این زبان، ادبیات خلق کنید، شعر و داستان بگویید و کتاب بنویسید.
این‌گونه می‌شود که شاعران در خراسان و شرق ایران به سرودن شعر به زبان فارسی آغاز کردند و نخستین آثار از خراسان شکل گرفت: رودکی، پدر شعر فارسی، و فردوسی از دسته همین ادبا هستند. ادیبان خراسانی در شعر و نثر، سبک و سیاق حماسی خاص خودشان را داشتند که همان سبک خراسانی است. این روند تا آمدن مغول‌ها ادامه یافت و پس از آن، ادبیات خراسان کم‌جان شد و بزرگان ادب به جاهای دیگر رفتند؛ مثلا مولوی که خراسانی و اهل بلخ بود به روم آن موقع (ترکیه کنونی) هجرت کرد. او مثنوی را در آنجا گفت.

تصویر خراسان در «حدودالعالم»
سیدی در ادامه به معرفی نخستین کتاب جغرافیا که درباره خراسان نوشته است می‌پردازد: در سال ٣٧٢ قمری، فردی ناشناس کتابی به نام «حدودالعالم» را در جغرافیا به زبان فارسی می‌نویسد که اثر بسیار مهمی است. او در آن کتاب، به خراسان هم می‌پردازد و حدود و مرزهای آن را مشخص، و آن را معرفی می‌کند.
این خراسان‌شناس «تاریخ طبری» را نخستین کتاب تاریخی‌ای معرفی می‌کند که تاریخ خراسان را نیز در آن می‌توان یافت. او می‌افزاید: فردی به نام بلعمی که وزیر سامانیان بود در سال ٣۵٢ قمری آمد و ترجمه کتاب «تاریخ طبری» را به فارسی آغاز کرد. البته خلاصه‌ای از آن کتاب را استخراج و ترجمه کرد. گاهی هم خودش مطالبی به آن افزود. این کتاب در خراسان و بخارا نوشته شد.
این مشهدپژوه می‌گوید: از این گذشته، هم‌اکنون قدیم‌ترین نثر فارسی‌ای که ما داریم مقدمه «شاهنامه ابومنصوری» است که عده‌ای آن را در همین توس و در زمان نوجوانی فردوسی در سال‌های ٣٣٩ تا ٣۴۶ قمری نوشته‌اند.
او درباره کتاب‌هایی که در دوره معاصر درباره خراسان به نگارش درآمده‌اند هم بیان می‌کند: حدود سی چهل سال پیش، آقایی به نام رنجبر کتابی در معرفی خراسان نوشته است. افسران و جاسوسان انگلیس و روسیه هم که به ایران سفر می‌کردند سفرنامه‌هایی نوشته و خراسان را از نظر خودشان معرفی کرده‌اند. همچنین محققان خراسانی‌ که هریک درباره شهرشان همانند قوچان، بیرجند و قاین نوشته‌اند، در کتاب‌هایشان خراسان را معرفی کرده‌اند اما هیچ‌یک از این‌ها به‌ طور جامع و کامل به تاریخ و ادبیات خراسان نپرداخته است.
سیدی تأکید می‌کند: حالا که خراسان بزرگ ما تکه‌پاره شده و دست دیگر کشورها افتاده است، این نیاز احساس می‌شود که کاری وزین در این زمینه نگاشته شود زیرا مثلا مردمان آن بخش خراسان که در ترکمنستان کنونی است نه خراسان را می‌شناسند و نه می‌خواهند بشناسند. وظیفه ماست که تاریخ این سرزمین را گوشزد کنیم و درباره‌اش بنویسیم.


بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

تیراندازی به مدیر سازمان میادین و بازار