محبوبه عظیم زاده - شهرآرا آنلاین - یک تکه لاستیک به چه بزرگی (شما بخوانید آدامس) انداخته توی دهانش و همینطور که دارد سلانهسلانه خیابانها را متر میکند، با آن کلی صداهای عجیب و غریب درمیآورد و ترق و توروق میکند. کلکسیون رفتارهای جذابش وقتی کامل میشود که گوشیاش با یک صدای وحشتناک به صدا درمیآید و حالا از این به بعد ریز مکالماتش هم میتواند قشنگ برود روی اعصاب آدم. کاملا میشود متوجه شد که کی و کجا چی میل کرده و کی و کجا با چه کسی و سر چه چیزی دعوایش شده است و خلاصه اینکه اکنون اوضاع از چه قرار است! به این صدای بالاتر از حد نرمال، اضافه کنید خندههای گاه و بیگاهی که گوش فلک را هم کر میکند، چه برسد به گوش کسی که دارد بغلدست او راه میرود. شما بگویید؛ این قبیل رفتارها روی اعصابتان نیستند؟
توی حلق یکدیگر عطسه نکنید
سرما خوردهاید؟ حساسیت دارید؟ عطسه و سرفه امانتان را بریده است؟ بسیار خب. بدانید و آگاه باشید که هیچکدام از این عوامل باعث نمیشود که در محیطهای عمومی و شلوغی مثل مترو و اتوبوس، آن هم وقتی که روبهروی دیگران ایستاده یا نشستهاید، در حلق دیگران عطسه و سرفه کنید. مگر گذاشتن یک دستمال کاغذی و استفاده از آن در این مواقع چقدرکار سختی است؟حداقل اگر خبری از دستمال نیست هنگام عطسه آستینتان را جلوی دهانتان بگیرید. یک خواهش دیگر اینکه آب دهان و بینیتان را هر جایی رها نکنید. متأسفانه هنوز این رفتار از خیلیها در کوچه و خیابان سر میزند.
چای نخورده پسرخاله نشوید
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که وقتی در خیابان در حال راه رفتن هستید، یک نفر مثل اجل معلق سر راهتان سبزشود و یک بند از شما سؤال بپرسد و آمار بگیرد. یعنی طرف میخواهد در کمترین زمان بیشترین اطلاعات را از زندگی شما به دست آورد. فارغ از اینکه برقراری ارتباط با یک غریبه آداب خودش را میطلبد، این صمیمیت ناگهانی شاید او را بترساند و برنجاند. حواستان باشد در اولین اقدام باید فاصلهتان را با طرف حفظ کنید. جالب است بدانید در کشوری مثل رومانی برای پرسیدن آدرس از یک غریبه اگر در فاصله کمتر از یک متر از او بایستید احساس میکند که وارد حریم خصوصی او شدهاید.
زل نزنید توی چشم دیگران
آقای عزیز! خانم عزیز! واقعا چه جذابیتی دارد که در کوچه، خیابان، مترو و اتوبوس، با این شدت زل میزنید توی چشم دیگران و هر کسی را که سر راهتان قرار گرفت اندازبرانداز میکنید؟ بهتر نیست سرتان به کار خودتان باشد و مثل میخ نروید توی چشم یکدیگر؟ البته کار بهتر این است که همیشه یک کتاب جیبی همراهتان باشد که وقتی توی مترو و اتوبوس هستید با آن سرگرم شوید.گوشی هم گزینه خوبی است.
بیتفاوت نباشیم
کلی خرید کرده است و بارش سنگین است. دو قدم راه میرود و دو دقیقه میایستد تا نفسی چاق کند. دستش را به کمرش میگیرد و چادرش را روی سرش درست میکند. بهتر نیست قبل از اینکه خودش طلب کمک کند، بیتفاوت نباشیم و چند قدم او را همراهی کنیم؟ به همان«خدا خیرت بده جوون» آخرش میارزد انصافا. تازه، آمر به معروف هم بودهایم و دیگران را هم به انجام این کار ترغیب کردهایم.
بگذارید اول پیاده شوند
اوج شلوغی مترو است. سر ایستگاه که نگه میدارد چنان هرج و مرجی میشود که نصف مسافران نمیتوانند سوار مترو شوند و یکی دو نفر هم فرصت پیاده شدن پیدا نمیکنند. تمام اینها به دلیل نظمی است که وجود ندارد! بهتر نیست اول اجازه بدهیم کسانی که میخواهند، پیاده شوند و بعد ما سوار شویم؟ یا دستکم در یک خط سوار و در یک خط پیاده شویم؟
رعایت نظافت نشانه ایمان است
اسمش رویش است، سرویس بهداشتی عمومی. یعنی گلاب به رویتان شما حق ندارید بروید کارتان را بکنید و بعد به حساب اینکه نظافت اینجا به شما ارتباطی ندارد سرتان را بیندازید پایین و بیایید بیرون. اگر همه آدمها بخواهند مثل شما فکر کنندمی دانید چه افتضاحی رخ خواهد داد؟ فراموش نکنید رعایت بهداشت فردی و اجتماعی در محیطهای عمومی قطعا یکی از نمودهای بارز احترام به حقوق همدیگر است.
همه چیز به نوبت
فرقی نمیکند صف نانوایی باشد یا صف خرید بلیت سینما یا صف انتظار گیت فرودگاه و حتی عابر بانک. فلسفه صف و صف بستن این است که همه چیز با نظم و به ترتیب پیش برود. پس چه معنی دارد که به بهانه عجله داشتن و دیر شدن بخواهید آدمهای توی صف را جا بزنید؟ زمانتان را بهتر مدیریت کنید و فراموش نکنید وقت برای سایر افراد هم مثل شما با ارزش است.
تصادفی که رخ داده است دیگر
اتفاقی است که افتاده. اصلا میخواستید حواستان را بیشتر جمع کنید تا تصادف نکنید. بسیار خب، طرف مقابلتان مقصر است؟ باز هم تفاوتی نمیکند. اکنون درستترین کار این است که خونسردی خودتان را حفظ کنید و به طرف مقابلتان هم کمک کنید این کار را بکند. یادتان باشد با توپ و تشرکردن راه به جایی نمیبرید. اینطور مواقع یک گفتوگوی عاقلانه با رعایت احترام برای هر دو طرف کارسازتر است.
مشتری مداری و فروشنده مداری
سر در مغازهاش درشت نوشته است «لطفا با لبخند وارد شوید.» پایت را هم که داخل مغازه میگذاری با روی خوش به استقبالت میآید. اما خدا نکند که چیزی را نپسندی و دست خالی از مغازهاش خارج بشوی. جواب تشکرت را هم نمیدهد. پس آن فروشنده خوشبرخورد دو دقیقه قبل چه شد؟ البته یادتان باشد شما هم به عنوان خریدار حق ندارید بیهوده وقت فروشنده را بگیرید.
حریم شخصی من کو پس؟
حالا اگر آن دسته از افرادی که جیکوپوک زندگی شخصیشان را توی بوق و کرنا میکنند بیخیال شویم، اما وظیفه خودمان در قبال احترام به محدوده افراد را نباید از یاد ببریم. جلو کنجکاویتان را بگیرید. به مکالمات دیگران گوش ندهید. سرتان را نچپانید توی گوشی دیگران و در مکانهایی مثل کافیشاپها نروید توی نخ دیگران تا ببینید چه میگویند و چه میشنوند. امان از آن دسته آدمهایی که با این نیت به اماکن عمومی مثل رستورانها میروند تا تیپ و هیکل دیگران را آنالیز کنند.
..........................................
فوری فوتی
همیشه قدردان باشید و تشکر کنید. هیچگاه با صدای بلند صحبت نکنید. همیشه آراسته و پوشش مناسب موقعیتتان را داشته باشید. همیشه اولین نفری باشید که سلام میکنید. با عطر و ادکلن دوش نگیرید و به میزان معتدل از آن استفاده کنید. اگر کسی با خشم و توهین با شما صحبت میکند جواب او را ندهید. در سالن سینما و تئاتر از تلفنهمراه خود استفاده نکنید. از کنکاش در زندگی و مسائل شخصی دیگران پرهیز کنید. موقع رانندگی حواستان به عابران پیاده باشد. وقتی با دیگران هستید شانه به شانه یکدیگر راه بروید، نه جلوتر و نه عقبتر. در قرار ملاقاتهایتان میزان استفاده از گوشی را تا حد امکان کاهش دهید. در محیطهای عمومی از استعمال دخانیات پرهیز کنید. به حریم شخصی افراد احترام بگذارید و قصد ورود به آن را نداشته باشید.