مریم قاسمی- چهار فیلمساز جوان که رفاقت نقطه عطف زندگی کاریشان شدهاست تا همدلی به نقطه اوج داستان آنها بدل شود. با اینکه جواد فلاحی و دانیال گلچین بیشتر تمرکزشان روی نویسندگی و فیلمسازی است، یونس ملاشاهی روی تصویربرداری تمرکز کرده و داوود حسن زاده انرژیاش را بر تولید و تدارکات گذاشتهاست، اما هر چهار نفر، همه کار از دستشان برمیآید. برای همین است که وقتی تیتراژ پایانی فیلمهای ساخته شده توسط این جوانها روی پرده ظاهر میشود عنوانهای کاری متفاوتی از آنها به چشم میخورد. چون آنها با هم عهد بستند هر کاری از دستشان برمیآید برای هم انجام بدهند.
این جوانها به خوبی توانستهاند حساب رفاقت را از کار جدا کنند و با جدیت هرچه تمامتر برای فتح جشنوارههایی خیز بردارند که اتفاقا خیلی هم به آنها و فیلمهای ساخته شده با پول توجیبیهایشان روی خوش نشان نداده است.
چهار جوان فعال انجمن سینمای جوانان از حدود سال ٩٠، وقتی هر کدام در یکی از فرعیهای دنیای سینما قدم میزدند، به هم برمیخورند و بعداز آنکه دستهایشان را به نشان همدلی روی هم میگذارند در ساخت فیلمهای کوتاهشان هممسیر میشوند.
دقیقا همین ویژگی هم باعث شدهاست در یک عصر اردیبهشتی با چهار جوان اردیبهشت ماهی که بر خلاف انتظار برخی مخاطبان، چهرههای سرشناسی نیستند در کافهای نزدیک به روزنامه قرار بگذاریم.
فیلمت قابل احترام بود!
جواد فلاحی با کولهپشتی که احتمالا همه زندگیاش در آن است آرامتر از بقیه به نظر میرسد هرچند بخش زیادی از گفتوگو را به خود اختصاص میدهد. او دانشآموخته هنرستان هنرهای زیبای مشهد است. نگاهش به سوی ساخت فیلم بلند است و خودش را ملزم کردهاست در همه کدهای فیلمسازی از تدوین گرفته تا تصویربرداری و ... مهارت کسب کند. برای همین هم هست که همه این حرفهها را سر بسیاری از فیلمها تجربه کرده است.
او تاکنون ٣ فیلم کوتاه به نامهای «بینا» در سال ٩٠، «روز ساده» سال ٩١و «اتاق ١١٣» سال ٩۴ ساخته است.
فیلمت قابل احترام بود!
جواد فلاحی با کولهپشتی که احتمالا همه زندگیاش در آن است آرامتر از بقیه به نظر میرسد هرچند بخش زیادی از گفتوگو را به خود اختصاص میدهد. او دانشآموخته هنرستان هنرهای زیبای مشهد است. نگاهش به سوی ساخت فیلم بلند است و خودش را ملزم کردهاست در همه کدهای فیلمسازی از تدوین گرفته تا تصویربرداری و ... مهارت کسب کند. برای همین هم هست که همه این حرفهها را سر بسیاری از فیلمها تجربه کرده است.
او تاکنون ٣ فیلم کوتاه به نامهای «بینا» در سال ٩٠، «روز ساده» سال ٩١و «اتاق ١١٣» سال ٩۴ ساخته است.
شاید آخرین فیلم او یعنی اتاق ١٣٣ که با همکاری دوستانش ساخته شد و در بخش فیلم کوتاه جشنواره فجر مشهد امسال نیز روی پرده رفت، مهمترین کار این جوان فیلمساز مشهدی باشد. وقتی فلاحی پس از اکران این فیلم به سراغ بزرگان مشهدی رفت خیلیهایشان آن را تحسین کردند و قابل احترام دانستند. اما این بزرگان در گپ دوستانهای به او گفته بودند:« نگاهت را دوست داشتیم، فیلمت خلاقانه بود اما کاش پشت صحنه بهتری برایش میچیدی و یا تدوین قویتری روی آن انجام میدادی.»
فلاحی چشم تو چشم، میگوید: ما این فیلم را با کمترین امکانات ساختیم بدون هیچ بودجهای. همه هزینههای آن را با خالی کردن جیب و گذاشتن پولهایمان روی هم تأمین کردیم. چطور میتوانستیم تدوین عالی یا بخش حرفهای دیگر که نیازمند پول و بودجه است را در این فیلم بهکار بگیریم؟
با هر پنج انگشتش به میز ضربه میزند: «همین حالا برای فیلم جدیدم قرار است یک نفر از تهران تهیهکننده شود پس کمی میتوانم روی آن حساب باز کنم و بعد از آن به فیلم بلندم فکر کنم اما با این وضعیت نه!»
اصلا برای همین وضعیت بود که فلاحی مدتی را برای کار به تهران میرود. با افراد کاردانی هم ارتباط میگیرد. اما او بعد از چندین ماه کار در تهران تصمیم گرفته به مشهد بازگردد و همینجا کار کند.
دیگر از تجربه کردن گذشته
دانیال گلچین از همان ابتدا سفره دلش را پهن میکند. او فرزند رضا گلچین، پیشکسوت فیلم کوتاه مشهد، است. با اینکه درس سینما نخوانده اما از کودکی در گود این کار بوده و با مطالعاتی که در کنارش داشتهاست امروز حرفهای زیادی برای گفتن دارد. حرفهایی که به قول خودش دیگر از تجربه کردن گذشته و لازم است متولیان اجازه بدهند آنها کار حرفهایشان را انجام بدهند. گلچین روی کلمه تجربه مکث میکند و حرفش را از جایی دیگر از سر میگیرد: «یک زمانی برای اینکه تجربه کسب کنیم سر بسیاری از کارها حاضر شدیم، بدون پول کار کردیم، زمان گذاشتیم و خودمان را به هر دری زدیم تا در این حرفه با تجربه شویم. همین حالا هم نمیگویم خیلی باتجربه و حرفهای هستم اما دستکم دیگر از آب و گل درآمدیم و حالا وقت آن است که بگذارند کارمان را انجام بدهیم.» چشمانش گرد میشود:« شاید باور نکنید اما گاهی که به عکسهای قدیمی نگاه میکنم از حضور خودم تعجب میکنم اصلا یادم نمیآید توی فلان کار هم حضور داشتم. باور کنید الان وقتش شده ما را باور کنند، به ما هم بودجه بدهند، بگذارند کار حرفهای انجام بدهیم.».
بدون پول نمیشود فیلم ساخت
یونس ملاشاهی دقیق نمیتواند بگوید سر چند تا فیلم حضور داشتهاست برای همین راحت میگوید بیشتر از ١٠٠ فیلم بوده که از دستیاری تا مدیر تصویربرداری در آنها حضور داشتهاست. خودش فیلم«مبارک» رضا گلچین را که مدیر تصویربرداری آن بوده و سریال مستند که ساخت آن در چند شهر مختلف ایران انجام شدهاست و همینطور اتاق ١١٣ جواد فلاحی را دوست دارد.ملاشاهی معتقد است با همه مشکلاتی که در مشهد وجود دارد فیلم کوتاه خیلی هم کم تولید نمیشود. بهنظرش حدود ١٠ فیلم در هر ماه از آماتور گرفته تا حرفهای و جشنوارهای ساخته میشود.اوسعی میکند کلماتش را به دقت انتخاب کند و سنجیده حرف بزند: « فکر میکنید این فیلمها چطور ساخته میشود؟ برخی از بهترینهایشان با بودجههایی که به آنها میرسد! چرا به ما بودجه نمیدهند. ما دیگر از خامی درآمدیم و برای خودمان و شهرمان هدف داریم.».حالا قیافهاش جدیتر شدهاست و شاید هم کمی عصبانی: « نمیدانم مشکل از مدیریت اشتباه است یا کار از جای دیگری آب میخورد که ما خبر نداریم اما فقط این را میدانم که نمیشود بدون پول فیلم ساخت. سر هر کاری برویم باید سینما را کنار بگذاریم چون کسی به خاطر یک پروژه فیلم به ما ٢ یا ٣ هفته مرخصی نمیدهد.»
انشاءا... کار بعدی!
از چهره متفاوت داوود حسنزاده معلوم میشود در کارهای دوستانش بازی هم میکند. هرچند کار اصلی او تولید و تدارکات است. انگشتانش به آرامی روی میز ضرب میگیرد: نمیشود نسبت به سینمای این شهر خیلی بدبین بود. کار کردن در مشهد یک جور سخت است و در تهران طور دیگر. در تهران یا به قول بچهها«هالیوود ایران» آنقدر فیلمساز زیاد است که اگر برای کاری زنگ بزنند و تو به آنها بگویی «سرماخوردم دو روز دیگر میآیم» میگویند:«انشاءا... کار بعدی!» اما به نظرم باز در مشهد هستند کسانی که اگر به بنبست رسیدیم دستمان را بگیرند و اصلا مشهد شهری است که باید سینمایش رشد کند.
با جمعههای١٠٠، سینمای مشهد را بسازیم
چهار فیلمساز جوان، چهار رفیق و چهار همدل که با حدود پنج یا شش سال کار درانواع و اقسام فیلمهای کوتاه و بلند، بازی کردن در برخی نقشهای سینمایی، کار کردن در تهران و ... حالا تصمیم گرفتهاند پای پرده سینمای شهرشان بنشینند و هرچند خیلی وقتها برایشان سوز دارد اما بسازند و بسازند و بسازند. جمعههای ١٠٠ ایدهای است که جواد فلاحی و دوستان همراهش به همین منظور قرار است آن را برای اولین بار اجرایی کنند. در این طرح قرار است هر جمعه یک فیلم ١٠٠ ثانیهای در مشهد ساخته شود. آنها در حقیقت با این کار میخواهند انرژیها را تجمیع کنند، استعدادها را گرد هم آورند و از زمان نهایت استفاده را ببرند. حالا میشود برق را در چشمان فلاحی دید: این طرح برای اولین بار در کشور اجرا میشود. تا به حال صحبتهایی با انجمن سینمای جوان استان شده و تاییدهایی گرفته شده است. فقط باید کمر همت ببندیم. گروه ما در ساخت هر یک از این فیلمها همه جوره به فیلمسازان یاری میرسانند. با این هدف که سینمای شهرمان را بسازیم به جای اینکه بگذاریم و برویم.
با هر پنج انگشتش به میز ضربه میزند: «همین حالا برای فیلم جدیدم قرار است یک نفر از تهران تهیهکننده شود پس کمی میتوانم روی آن حساب باز کنم و بعد از آن به فیلم بلندم فکر کنم اما با این وضعیت نه!»
اصلا برای همین وضعیت بود که فلاحی مدتی را برای کار به تهران میرود. با افراد کاردانی هم ارتباط میگیرد. اما او بعد از چندین ماه کار در تهران تصمیم گرفته به مشهد بازگردد و همینجا کار کند.
دیگر از تجربه کردن گذشته
دانیال گلچین از همان ابتدا سفره دلش را پهن میکند. او فرزند رضا گلچین، پیشکسوت فیلم کوتاه مشهد، است. با اینکه درس سینما نخوانده اما از کودکی در گود این کار بوده و با مطالعاتی که در کنارش داشتهاست امروز حرفهای زیادی برای گفتن دارد. حرفهایی که به قول خودش دیگر از تجربه کردن گذشته و لازم است متولیان اجازه بدهند آنها کار حرفهایشان را انجام بدهند. گلچین روی کلمه تجربه مکث میکند و حرفش را از جایی دیگر از سر میگیرد: «یک زمانی برای اینکه تجربه کسب کنیم سر بسیاری از کارها حاضر شدیم، بدون پول کار کردیم، زمان گذاشتیم و خودمان را به هر دری زدیم تا در این حرفه با تجربه شویم. همین حالا هم نمیگویم خیلی باتجربه و حرفهای هستم اما دستکم دیگر از آب و گل درآمدیم و حالا وقت آن است که بگذارند کارمان را انجام بدهیم.» چشمانش گرد میشود:« شاید باور نکنید اما گاهی که به عکسهای قدیمی نگاه میکنم از حضور خودم تعجب میکنم اصلا یادم نمیآید توی فلان کار هم حضور داشتم. باور کنید الان وقتش شده ما را باور کنند، به ما هم بودجه بدهند، بگذارند کار حرفهای انجام بدهیم.».
بدون پول نمیشود فیلم ساخت
یونس ملاشاهی دقیق نمیتواند بگوید سر چند تا فیلم حضور داشتهاست برای همین راحت میگوید بیشتر از ١٠٠ فیلم بوده که از دستیاری تا مدیر تصویربرداری در آنها حضور داشتهاست. خودش فیلم«مبارک» رضا گلچین را که مدیر تصویربرداری آن بوده و سریال مستند که ساخت آن در چند شهر مختلف ایران انجام شدهاست و همینطور اتاق ١١٣ جواد فلاحی را دوست دارد.ملاشاهی معتقد است با همه مشکلاتی که در مشهد وجود دارد فیلم کوتاه خیلی هم کم تولید نمیشود. بهنظرش حدود ١٠ فیلم در هر ماه از آماتور گرفته تا حرفهای و جشنوارهای ساخته میشود.اوسعی میکند کلماتش را به دقت انتخاب کند و سنجیده حرف بزند: « فکر میکنید این فیلمها چطور ساخته میشود؟ برخی از بهترینهایشان با بودجههایی که به آنها میرسد! چرا به ما بودجه نمیدهند. ما دیگر از خامی درآمدیم و برای خودمان و شهرمان هدف داریم.».حالا قیافهاش جدیتر شدهاست و شاید هم کمی عصبانی: « نمیدانم مشکل از مدیریت اشتباه است یا کار از جای دیگری آب میخورد که ما خبر نداریم اما فقط این را میدانم که نمیشود بدون پول فیلم ساخت. سر هر کاری برویم باید سینما را کنار بگذاریم چون کسی به خاطر یک پروژه فیلم به ما ٢ یا ٣ هفته مرخصی نمیدهد.»
انشاءا... کار بعدی!
از چهره متفاوت داوود حسنزاده معلوم میشود در کارهای دوستانش بازی هم میکند. هرچند کار اصلی او تولید و تدارکات است. انگشتانش به آرامی روی میز ضرب میگیرد: نمیشود نسبت به سینمای این شهر خیلی بدبین بود. کار کردن در مشهد یک جور سخت است و در تهران طور دیگر. در تهران یا به قول بچهها«هالیوود ایران» آنقدر فیلمساز زیاد است که اگر برای کاری زنگ بزنند و تو به آنها بگویی «سرماخوردم دو روز دیگر میآیم» میگویند:«انشاءا... کار بعدی!» اما به نظرم باز در مشهد هستند کسانی که اگر به بنبست رسیدیم دستمان را بگیرند و اصلا مشهد شهری است که باید سینمایش رشد کند.
با جمعههای١٠٠، سینمای مشهد را بسازیم
چهار فیلمساز جوان، چهار رفیق و چهار همدل که با حدود پنج یا شش سال کار درانواع و اقسام فیلمهای کوتاه و بلند، بازی کردن در برخی نقشهای سینمایی، کار کردن در تهران و ... حالا تصمیم گرفتهاند پای پرده سینمای شهرشان بنشینند و هرچند خیلی وقتها برایشان سوز دارد اما بسازند و بسازند و بسازند. جمعههای ١٠٠ ایدهای است که جواد فلاحی و دوستان همراهش به همین منظور قرار است آن را برای اولین بار اجرایی کنند. در این طرح قرار است هر جمعه یک فیلم ١٠٠ ثانیهای در مشهد ساخته شود. آنها در حقیقت با این کار میخواهند انرژیها را تجمیع کنند، استعدادها را گرد هم آورند و از زمان نهایت استفاده را ببرند. حالا میشود برق را در چشمان فلاحی دید: این طرح برای اولین بار در کشور اجرا میشود. تا به حال صحبتهایی با انجمن سینمای جوان استان شده و تاییدهایی گرفته شده است. فقط باید کمر همت ببندیم. گروه ما در ساخت هر یک از این فیلمها همه جوره به فیلمسازان یاری میرسانند. با این هدف که سینمای شهرمان را بسازیم به جای اینکه بگذاریم و برویم.