عکس/ مازیار لرستانی عکس خودش را با عشقش منتشر کرد که حرف و حدیث ها تمام شود!


عکس/ مازیار لرستانی عکس خودش را با عشقش منتشر کرد که حرف و حدیث ها تمام شود!

مازیار لرستانی تصویری از خود در دوران کودکی با پستانکی که در آن دوران عشق زندگی اش بوده منتش کرد.

به گزارش وقت صبح، یکی از پست های جالب منتشر شده در صفحه اینستاگرام مازیار لرستانی که با عکس دوست داشتنی دوران کودکی اش همراه بود، به نوعی لو دادن عادات دوران کودکی بود که در آن، آقای بازیگر از پستانک خوردنش تا سن 6 سالگی اش تا تارزان شدن هایش گفت که در نوع خود جالب توجه بود.

حرفهای آقای بازیگر اکثر ما را به یاد شیطنت های دوران کودکی مان می اندازد، شیطنت هایی که بخشی از آن مربوط به بهم ریختن تشک ها و پریدن از روی آنها می شود.

عکس/ مازیار لرستانی عکس خودش را با عشقش منتشر کرد که حرف و حدیث ها تمام شود!

مازیار لرستانی با این عکس جالب همراه با پستانک خود نوشت:

در استانه دوسالگی بودم. کنجکاو و بازیگوش تنها وابستگی ام به پستانگی قرمز رنگ بود که از شش ماهگی تا شش سالگی (زمان) تحصیل کلاس اول دبستان از خود دور نمی کردم.

کارتونهای مورد علاقه،ام سوپر من و تارزان بودند. کاراکترهای خیالی که در تکوین شخصیت ام مرا مسوول و دقیق به اطرافیانم نگه میداشت چند سال بعد... اوج این احساس در من با سریال مرد شش ملیون دلاری شدت گرفت.

همیشه میخواستم کاری برای کسی بکنم تا خوشحالش کنم یا دردی را تسکین بدهم، حتی اگر شده با جوک گفتنت.

مادرم معلم و پدرم قاضی و من در هردوی این فضاها مدرسه و دادگستری دنبال سوژه های جذاب برای تقلیدهای شبانه و سرگرمی اهل خانه بودم.

این وضع تا سالهای ورود به مقطع ابتدایی ادامه داشت....

من خودم را سوپر من و تارزان تصور میکردم و اغلب از بالای ردیف تشکهای چیده شده روی هم برای،مهمانان با نعرههای تارزان مانند سقوط آزاد میکردم

و یا به سبک سوپر، من به قصد پروازی نجات بخش خودم را از بالای کمد روی رختخوابهای درهم و برهم بازی قبل پرتاب میکردم.... و بعد که... مادر و خاله..می آمدند و می فهمیدند... و برای مرتب کردن سرزنش وار سخنرانی می کردند... پا به فرار میگذاشتم و گوشه ای پنهان میشدم تا برای سوپر من و تارزان درونم نقشه بهتری بکشم..........

بازی از نو...

منبع: ساعد نیوز


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

فیلم| مردی که 26 سال پیش گم شده بود در زیرزمین همسایه پیدا شد!